argue فعله و به معنی متقاعد کردن، بحث کردن، و مشاجره اس
و argued فعل گذشتهargue هستش
و argued فعل گذشتهargue هستش
بحث کردن، جر و بحث به منظور اختلاف نظر و حالت دعوایی داشتن
مدعی بودن، اظهار کردن، استدلال کردن
دعوا کردن
I argued with my siste.
من با خواهرم دعوا کردم .
من با خواهرم دعوا کردم .
باور داشتن
بحث کردن ( صفت )
ادعا کردن
معتقد بودن، استدلال کردن، بحث کردن
گفتگو
جر و بحث کردن لفظی
دعوا کردن
معتقدبودن هم معنی میده
اظهار داشتن
نشان دادن
استنباط کرد
استدلال کرد
مطراح کردن . ازمایش کردن
جروبحث داشتن، اختلاف نظر داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)