arduousness


سختی، دشواری

جمله های نمونه

1. Whenever I think of the arduousness in my early days and the long road to success, I will feel a sense of accomplishment.
[ترجمه گوگل]هرگاه به سختی روزهای اولیه و راه طولانی موفقیت فکر کنم، احساس موفقیت می کنم
[ترجمه ترگمان]هر وقت به the در روزه ای اول و راه طولانی به موفقیت فکر می کنم، احساس موفقیت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At this session of the National People's Congress, the deputies have entrust me with a very heavy and important task, and I myself can feel very keenly the *arduousness of this task.
[ترجمه گوگل]در این جلسه کنگره ملی خلق، نمایندگان وظیفه بسیار سنگین و مهمی را به من سپرده اند و من خودم می توانم سختی این کار را به شدت احساس کنم
[ترجمه ترگمان]در این جلسه کنگره خلق ملی، نمایندگان به من یک کار بسیار سنگین و مهم را واگذار کردند، و من خودم می توانم حس خوبی از این کار داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Against the arduousness and dangerous of the measure work to the road sign, a digital picture measuring system is designed on the basis of CCD camera, distance sensor, gyroscope, etc.
[ترجمه گوگل]در مقابل سختی و خطرناک بودن کار اندازه گیری به تابلوی راه، یک سیستم اندازه گیری تصویر دیجیتال بر اساس دوربین CCD، سنسور فاصله، ژیروسکوپ و غیره طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]برخلاف the و خطرناک ترین کار برای این اقدام، یک سیستم اندازه گیری تصویر دیجیتال بر پایه دوربین CCD، سنسور فاصله، ژیروسکوپ و غیره طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China's social modernization long-term nature, complexity and arduousness and derived from the uniqueness of China's modernization.
[ترجمه گوگل]مدرنیزاسیون اجتماعی چین ماهیت طولانی مدت، پیچیدگی و سختی و برگرفته از منحصر به فرد بودن مدرنیزاسیون چین است
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی اجتماعی چین دارای ماهیت بلند مدت، پیچیدگی و arduousness است و از یگانگی چین ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The process of integration has the nature of arduousness and protractiveness.
[ترجمه گوگل]فرآیند ادغام ماهیت سختی و طولانی مدت دارد
[ترجمه ترگمان]فرآیند ادغام، ماهیت arduousness و protractiveness را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ah! Fore way is very arduousness!
[ترجمه گوگل]آه! راه پیشین بسیار سخت است!
[ترجمه ترگمان]آه! ! از سمت \"Fore\" خیلی arduousness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But we must see complexity and arduousness of this process.
[ترجمه گوگل]اما باید شاهد پیچیدگی و سختی این فرآیند باشیم
[ترجمه ترگمان]اما ما باید پیچیدگی و پیچیدگی این فرآیند را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fourth part has principally assayed the opportunities and challenges that China probably will face in the course of peace rise, analyzed the arduousness and possibility of Chinese peace rise.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم اصولاً فرصت‌ها و چالش‌هایی را که احتمالاً چین در مسیر افزایش صلح با آن‌ها مواجه خواهد شد، مورد ارزیابی قرار داده است، سختی و امکان افزایش صلح چین را تحلیل کرده است
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم عمدتا فرصت ها و چالش هایی را که چین احتمالا در روند افزایش صلح با آن مواجه خواهد شد، مورد بررسی قرار داده و احتمال افزایش صلح چین را تجزیه و تحلیل نموده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The severity, universality, complexity of peasant burden overweight, is to determined fundamentally that solving peasant burden overweight needs long period of time and arduousness of problem.
[ترجمه گوگل]شدت، جهانی بودن، پیچیدگی اضافه وزن بار دهقانان، اساساً تعیین می کند که حل اضافه وزن بار دهقانی به مدت زمان طولانی و دشواری مشکل نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]شدت، عمومیت، پیچیدگی بار روستایی اضافه وزن، این است که اساسا تعیین کند که حل مشکل وزنی روستایی نیازمند دوره زمانی طولانی و arduousness مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since 1980s, Chinese teaching has been ranging in the difficulty and arduousness, its efficiency is on the low side generally.
[ترجمه گوگل]از دهه 1980، آموزش زبان چینی از نظر سختی و دشواری در حال تغییر است، کارایی آن به طور کلی پایین است
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۹۸۰، تدریس زبان چینی در دشواری و دشواری قرار گرفته و کارایی آن به طور کلی در سمت پایین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The construction of university clean and honest administration culture is the complicated system engineering. So its arduousness should be considered.
[ترجمه گوگل]ساختن فرهنگ مدیریت پاک و صادقانه دانشگاه، مهندسی سیستم پیچیده است پس سختی آن را باید در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]ساخت یک فرهنگ مدیریت شریف و پاک دانشگاهی، مهندسی سیستم پیچیده است بنابراین arduousness باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper has analysed the main behaviors of the three rural issues and the reasons causing complicatedness and arduousness .
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل رفتارهای اصلی سه موضوع روستایی و دلایل پیچیدگی و سختی آن پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله رفتار اصلی سه موضوع روستایی و دلایل ایجاد complicatedness و arduousness را تحلیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The institution reform is a systemic project of complexity and arduousness, which is a bearing on the whole situation of reform, development and stabilization.
[ترجمه گوگل]اصلاحات نهادی، پروژه ای سیستمی با پیچیدگی و طاقت فرسا است که بر کل وضعیت اصلاح، توسعه و تثبیت تأثیر دارد
[ترجمه ترگمان]اصلاح این موسسه یک پروژه سیستمیک با پیچیدگی و پیچیدگی است که در کل وضعیت اصلاحات، توسعه و ثبات را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is not only of talent but also with arduousness and dream.
[ترجمه گوگل]او نه تنها با استعداد، بلکه با مشقت و رویا است
[ترجمه ترگمان]او نه تنها دارای استعداد بلکه با arduousness و رویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• laboriousness, strenuousness, hardship, strain

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : arduousness / ardour
✅️ صفت ( adjective ) : arduous
✅️ قید ( adverb ) : arduously

بپرس