اسم ( noun )
مشتقات: architectural (adj.), architecturally (adv.)
مشتقات: architectural (adj.), architecturally (adv.)
• (1) تعریف: the act or process of designing buildings, or the profession of an architect.
• مترادف: architectonics, building
• مشابه: construction
• مترادف: architectonics, building
• مشابه: construction
- The design of roofs is one of the most interesting aspects of architecture for her.
[ترجمه گوگل] طراحی سقف ها برای او یکی از جالب ترین جنبه های معماری است
[ترجمه ترگمان] طراحی بام ها یکی از جالب ترین جنبه های معماری برای او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طراحی بام ها یکی از جالب ترین جنبه های معماری برای او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the style, character, or method of building design.
• مترادف: architectonics
• مشابه: character, method, mode, plan, style
• مترادف: architectonics
• مشابه: character, method, mode, plan, style
- Ancient Greek architecture uses three styles of columns.
[ترجمه گوگل] معماری یونان باستان از سه سبک ستون استفاده می کند
[ترجمه ترگمان] معماری باستانی یونان از سه سبک ستون استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معماری باستانی یونان از سه سبک ستون استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the design, structure, or pattern of anything.
• مترادف: architectonics, design, fabric, makeup, structure
• مشابه: composition, fashion, framework, pattern, plan
• مترادف: architectonics, design, fabric, makeup, structure
• مشابه: composition, fashion, framework, pattern, plan
- The music students are learning about the architecture of the classical symphony.
[ترجمه گوگل] هنرجویان موسیقی در حال یادگیری معماری سمفونی کلاسیک هستند
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان موسیقی در مورد معماری سمفونی کلاسیک می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانش آموزان موسیقی در مورد معماری سمفونی کلاسیک می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید