architectural

/ˌɑːrkəˈtekt͡ʃərəl//ˌɑːkɪˈtekt͡ʃrəl/

معنی: معماری، وابسته به معماری
معانی دیگر: وابسته به معماری (مهرازی)، ساختمانی، دارای ویژگی های معماری، مهرازواره

جمله های نمونه

1. the architectural design of a flower
طراحی ساختار یک گل

2. this architectural style harks back to the time of the ghajars
این سبک معماری یادآور دوران قاجاریه است.

3. the dynamism of the gothic architectural style
پویندگی سبک معماری گوتیک

4. this building has a striking architectural design
این عمارت طرح معماری چشمگیری دارد.

5. The fountains of Rome are famed for their architectural beauty.
[ترجمه گوگل]فواره های رم به دلیل زیبایی معماری خود مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]فواره های شهر رم به خاطر زیبایی معماری شان مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a temple of rare architectural beauty.
[ترجمه گوگل]معبدی با زیبایی معماری نادر است
[ترجمه ترگمان]این یک معبد از زیبایی معماری نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her architectural designs have broken new ground.
[ترجمه گوگل]طرح های معماری او زمینه جدیدی را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]طرح های معماری او زمین جدیدی را شکسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are all manner of architectural styles in the capital.
[ترجمه گوگل]انواع سبک های معماری در پایتخت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همه نوع سبک معماری در پایتخت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The architectural firm has been flying high recently.
[ترجمه گوگل]شرکت معماری اخیراً در حال پرواز بوده است
[ترجمه ترگمان]شرکت معماری به تازگی در حال پرواز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wrexham Maelor council has been collecting historical and architectural items of interest for a decade.
[ترجمه گوگل]شورای Wrexham Maelor به مدت یک دهه مشغول جمع آوری اقلام تاریخی و معماری مورد علاقه بوده است
[ترجمه ترگمان]شورای رکس هام به جمع آوری اقلام تاریخی و معماری برای یک دهه می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The exhibit ends with architectural elements, coins and a kneeling stable figure.
[ترجمه گوگل]این نمایشگاه با عناصر معماری، سکه ها و یک شکل ثابت زانو زده به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]این نمایشگاه با عناصر معماری، سکه و یک شکل ثابت زانو زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Knowledge of architectural features of style was dispersed partly by the monastic orders and partly by the great pilgrimages.
[ترجمه گوگل]شناخت ویژگی‌های معماری سبک تا حدی توسط دستورات رهبانی و بخشی توسط زیارت‌های بزرگ پراکنده شد
[ترجمه ترگمان]دانش معماری از سبک معماری تا حدی به دستور صومعه ها پراکنده شد و تا حدودی توسط زیارت اماکن مقدس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The show features original architectural drawings, photos, scale models and videos.
[ترجمه گوگل]این نمایش شامل نقشه های اصلی معماری، عکس ها، مدل های مقیاس و فیلم ها می شود
[ترجمه ترگمان]این نمایش ویژگی های معماری، عکس ها، مدل های مقیاس و ویدیو را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Associates architectural firm to study its physical needs.
[ترجمه گوگل]همکاری شرکت معماری برای مطالعه نیازهای فیزیکی آن
[ترجمه ترگمان]شرکت معماری شرکا برای مطالعه نیازهای فیزیکی اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معماری (صفت)
architectural

وابسته به معماری (صفت)
architectural

تخصصی

[زمین شناسی] معمارانه

انگلیسی به انگلیسی

• of architecture, of the design of buildings and other structures
architectural means relating to the design and construction of buildings.

پیشنهاد کاربران

معمارگونه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : architect
اسم ( noun ) : architect / architecture
صفت ( adjective ) : architectural / architectonic
قید ( adverb ) : architecturally
معماری
ساختاری

بپرس