architectonic

/ˌɑːrkɪtekˈtɒnɪk//ˌɑːkɪtekˈtɒnɪk/

معنی: ساختمانی
معانی دیگر: وابسته به مهرازی (معماری)، مانند معماری، مربوط به فن معماری یا ساختمان اثر ادبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: architectonically (adv.)
• : تعریف: of, concerning, or resembling architecture, esp. in structure or design.

جمله های نمونه

1. At present, the electro-acupuncture apparatus for basic architectonic is used for decades, but, there are still deficits in electro-acupuncture apparatus needed for study and research.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، دستگاه الکترو-آکوپانکچر برای معماری پایه برای دهه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما هنوز کمبودهایی در دستگاه‌های الکتروآکوپانکچر مورد نیاز برای مطالعه و تحقیق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، دستگاه الکترو طب سوزنی برای architectonic پایه برای دهه ها استفاده می شود، اما هنوز هم کسری در دستگاه الکترو طب سوزنی مورد نیاز برای مطالعه و تحقیق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The process used by Zumthor to reach the memory is the ?architectonic dramatization?: maybe it's the only possible way to remember, because it's only through emotions that mankind can remember.
[ترجمه گوگل]فرآیندی که زومثور برای رسیدن به حافظه به کار می‌برد، «نمایش‌سازی معماری؟» است: شاید این تنها راه ممکن برای به خاطر سپردن باشد، زیرا بشر تنها از طریق احساسات می‌تواند به خاطر بسپارد
[ترجمه ترگمان]فرایندی که توسط Zumthor برای رسیدن به حافظه مورد استفاده قرار می گیرد، the است؟ architectonic dramatization؟ شاید تنها راه ممکن برای به خاطر سپردن آن باشد، زیرا تنها از طریق احساساتی است که بشریت می تواند به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The architectonic has brought very magnificent cathedrals to the religion, and inside of the cathedrals has been decorated by the electronic organ and lights to show the heavenliness.
[ترجمه گوگل]معماری کلیساهای بسیار باشکوهی را به دین آورده است و داخل کلیساها با اندام الکترونیکی و چراغ هایی برای نشان دادن بهشت ​​تزیین شده است
[ترجمه ترگمان]The کلیساهای جامع باشکوهی را به دین آورده است، و درون کلیساهای جامع به وسیله ارگ و چراغ های الکترونیکی تزئین شده است تا the را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Social science is an architectonic system for people to know the essence and law of social movement.
[ترجمه گوگل]علوم اجتماعی یک سیستم معماری است که مردم جوهر و قانون حرکت اجتماعی را بشناسند
[ترجمه ترگمان]علوم اجتماعی یک سیستم architectonic برای مردم است که ماهیت و قانون جنبش اجتماعی را بشناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A strong architectonic feel pervades the work, which seems to be a world unto itself, a purely artistic construct formed out of the primal elements of geometry, line, and colour.
[ترجمه گوگل]یک حس معماری قوی در اثر نفوذ می کند، که به نظر می رسد برای خود دنیایی است، یک ساختار صرفاً هنری که از عناصر اولیه هندسه، خط و رنگ شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]حس قوی احساسی در این اثر نفوذ می کند، که به نظر خود جهانی است، یک ساختار کاملا هنری که از عناصر اولیه هندسه، خط، و رنگ تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Human reason is by nature architectonic.
[ترجمه گوگل]عقل انسان ذاتاً معمارانه است
[ترجمه ترگمان]دلیل انسانی طبیعت architectonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This project is for designers with architectonic skills.
[ترجمه گوگل]این پروژه برای طراحان با مهارت های معماری است
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای طراحان با مهارت های architectonic طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The classical Chinese architectonic paradigm terminated, hence the form and style of it lost its significance.
[ترجمه گوگل]پارادایم معماری کلاسیک چینی پایان یافت، بنابراین شکل و سبک آن اهمیت خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]نمونه کلاسیک architectonic به پایان رسید، از این رو شکل و سبک آن اهمیت خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This architectonic marvel has become the symbol of the city.
[ترجمه گوگل]این شگفتی معماری به نماد شهر تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این معجزه architectonic نماد شهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A work of art forming an architectonic whole .
[ترجمه گوگل]یک اثر هنری که یک کل معماری را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]یک اثر هنری که یک کل را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Complex biological systems have another structural feature: they are architectonic—that is, their anatomy, fine structure, and biochemistry all reflect a specific physiological function.
[ترجمه گوگل]سیستم های پیچیده بیولوژیکی یک ویژگی ساختاری دیگر دارند: آنها معماری هستند - یعنی آناتومی، ساختار ظریف و بیوشیمی آنها همه یک عملکرد فیزیولوژیکی خاص را منعکس می کنند
[ترجمه ترگمان]سیستم های زیستی پیچیده یک ویژگی ساختاری دیگر دارند: آن ها architectonic هستند - یعنی آناتومی، ساختار خوب، و بیوشیمی همه یک تابع فیزیولوژیکی خاص را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Recoleta Cemetery is both an outstanding cemetery and a highly valuable architectonic piece.
[ترجمه گوگل]گورستان Recoleta هم یک قبرستان برجسته و هم یک قطعه معماری بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]گورستان Recoleta هم قبرستان برجسته و هم یک گورستان بسیار با ارزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The critique of pure reason has to lay down the complete architectonic plan.
[ترجمه گوگل]نقد عقل محض باید طرح معماری کامل را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]نقد عقل محض باید طرح کلی architectonic را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The goal of the design was a house that would, in its size, level of comfort and architectonic conception correspond to the modest needs of a young family.
[ترجمه گوگل]هدف از طراحی خانه ای بود که از نظر اندازه، سطح راحتی و مفهوم معماری با نیازهای متوسط ​​یک خانواده جوان مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هدف طراحی خانه ای بود که در اندازه آن، سطح آسایش و مفهوم architectonic متناسب با نیازهای متواضعانه یک خانواده جوان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختمانی (صفت)
building, architectonic, structural, constructional, constructive

انگلیسی به انگلیسی

• of architecture, of the design of buildings and other structures

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : architect
اسم ( noun ) : architect / architecture
صفت ( adjective ) : architectural / arcihtectonic
قید ( adverb ) : architecturally
فن ساخت معمارانه

بپرس