archetypical

/ˌɑːrkɪˈtɪpɪkl̩//ˌɑːkɪˈtɪpɪkl̩/

مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

جمله های نمونه

1. Smith dutifully described the archetypical getaway spots of the American upper class, from Martha's Vineyard to the Hamptons, and fielded questions on skiing and sunbathing.
[ترجمه گوگل]اسمیت با وظیفه‌شناسی مکان‌های فرار کهن‌العاده طبقه بالای آمریکایی، از تاکستان مارتا تا همپتون‌ها را توصیف کرد و در مورد اسکی و آفتاب گرفتن سؤالاتی مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]Smith با وظیفه شناسی نقاط getaway archetypical از طبقه بالایی آمریکا را، از Vineyard تا the، و سوالات در مورد اسکی و حمام آفتاب را توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Louise Brooks, the archetypical American flapper, was photographed by Eugene Robert Richee in 192
[ترجمه گوگل]لوئیز بروکس، کهن الگوی فلپر آمریکایی، توسط یوجین رابرت ریچی در سال 192 عکاسی شد
[ترجمه ترگمان]عکس از لوییس بروکس، archetypical flapper آمریکایی، توسط یوجین روبرت Richee در سال ۱۹۲ منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These are considered to be archetypical forms of "command and control" regulation.
[ترجمه گوگل]اینها اشکال کهن الگوی تنظیم "فرماندهی و کنترل" در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]این موارد به عنوان اشکال مختلفی از مقررات \"فرمان و کنترل\" در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The archetypical cannon was used all across the world by the mid to late 15th century.
[ترجمه گوگل]توپ باستانی در اواسط تا اواخر قرن پانزدهم در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توپ archetypical در سراسر جهان تا اواسط قرن پانزدهم مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is an archetypical Chateau Margaux of richness, finesse, balance, and symmetry.
[ترجمه گوگل]این یک Chateau Margaux باستانی با غنا، ظرافت، تعادل و تقارن است
[ترجمه ترگمان]این یک Margaux Chateau از غنا، ظرافت، تعادل و تقارن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His own career was an archetypical American success story.
[ترجمه گوگل]حرفه خود او یک داستان موفقیت کهن الگوی آمریکایی بود
[ترجمه ترگمان]شغل او یک داستان موفق آمریکایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One is sentimentality; the archetypical American child is Huckleberry Finn, who had little taste for formal education.
[ترجمه گوگل]یکی احساساتی بودن است کودک آمریکایی کهن الگو، هاکلبری فین است که ذوق چندانی برای آموزش رسمی نداشت
[ترجمه ترگمان]یکی احساساتی است؛ بچه archetypical آمریکائی هاکلبری فین است که ذوق چندانی برای تحصیلات رسمی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dressed in a branded suit with high heels to boot and driving a Rolls Royce, Chen Ailian appears to be the archetypical success story.
[ترجمه گوگل]چن آیلیان با پوشیدن کت و شلوار مارک دار با کفش های پاشنه بلند و رانندگی با رولز رویس، به نظر می رسد که داستان موفقیت باستانی باشد
[ترجمه ترگمان]\"چن Ailian\" به نظر می رسد که یک کت و شلوار مارک دار با پاشنه های بلند پوشیده باشد و یک اتومبیل رولزرویس را براند، به نظر می رسد که چن Ailian داستان موفقیت archetypical باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If the painting includes only one woman, it pictures a woman examining her reflection in a pool—the archetypical scene of narcissism.
[ترجمه گوگل]اگر نقاشی فقط یک زن را شامل شود، زنی را در حال بررسی انعکاس خود در استخر به تصویر می کشد - صحنه کهن الگوی خودشیفتگی
[ترجمه ترگمان]اگر این نقاشی تنها یک زن را شامل می شود، زنی را تصویر می کند که انعکاس خود را در استخر به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Northrop Frye is the representative of the mythos - archetypical criticism.
[ترجمه گوگل]نورتروپ فرای نماینده اسطوره ها - نقد کهن الگو است
[ترجمه ترگمان]Northrop Frye نماینده انتقادات mythos - archetypical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The designer only works with the lampshade here, the most archetypical part of the lamp - a completely ordinary lampshade, bought in an ordinary shop.
[ترجمه گوگل]طراح در اینجا فقط با آباژور کار می کند، کهن الگوترین قسمت لامپ - یک آباژور کاملا معمولی که در یک مغازه معمولی خریداری شده است
[ترجمه ترگمان]طراحان تنها با the اینجا، the قسمت لامپ - یک lampshade کاملا معمولی که در یک مغازه معمولی خریداری می شوند، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This thesis uses the theory of archetype to analyze the archetypical meaning of mythical images in Chu Ci from both macroscopic and microscopic perspectives.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه از نظریه کهن الگو برای تحلیل معنای کهن الگوی تصاویر اساطیری در چو سی از منظر ماکروسکوپی و میکروسکوپی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه از نظریه طرح و طرح اصلی برای تجزیه و تحلیل معنای archetypical تصاویر اسطوره ای در چو Ci از هر دو دیدگاه میکروسکوپی و میکروسکوپی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The patterns of urban tourism are analyzed and the archetypical structure model leading the changes of the behaviors is built by applying the complexity theory and the tool of system dynamics.
[ترجمه گوگل]الگوهای گردشگری شهری تجزیه و تحلیل شده و با استفاده از نظریه پیچیدگی و ابزار پویایی سیستم، مدل ساختار کهن‌الگوی منجر به تغییرات رفتاری می‌شود
[ترجمه ترگمان]الگوهای گردشگری شهری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و مدل ساختار archetypical که منجر به تغییرات رفتار می شود با اعمال نظریه پیچیدگی و ابزار پویایی سیستم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That's quite an accomplishment when you take into consideration the facts about his record, which is archetypical of a liberal politician and product of the Chicago political machine.
[ترجمه گوگل]زمانی که حقایق مربوط به کارنامه او را در نظر بگیرید که نمونه‌ای از یک سیاستمدار لیبرال و محصول ماشین سیاسی شیکاگو است، این یک موفقیت است
[ترجمه ترگمان]این دستاورد بزرگی است هنگامی که شما حقایق را در مورد سابقه او در نظر بگیرید، که archetypical از سیاست مدار لیبرال و محصول ماشین سیاسی شیکاگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having the characteristics of an archetype (original pattern, prototype, paradigm)

پیشنهاد کاربران

بپرس