1. Cricket is the archetypal English game.
[ترجمه گوگل]کریکت بازی کهن الگوی انگلیسی است
[ترجمه ترگمان]کریکت بازی اصلی انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کریکت بازی اصلی انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It was the archetypal British suburb, built in the 1930s.
[ترجمه گوگل]این کهن الگوی حومه بریتانیا بود که در دهه 1930 ساخته شد
[ترجمه ترگمان]این شهر یکی از حومه های بریتانیا است که در دهه ۱۹۳۰ ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شهر یکی از حومه های بریتانیا است که در دهه ۱۹۳۰ ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Byron was the archetypal Romantic hero.
[ترجمه گوگل]بایرون قهرمان کهن الگوی رمانتیک بود
[ترجمه ترگمان]بایرن نخستین قهرمان رمانتیک رمانتیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بایرن نخستین قهرمان رمانتیک رمانتیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Beatles were the archetypal pop group.
[ترجمه گوگل]بیتلز کهن الگوی گروه پاپ بود
[ترجمه ترگمان]بیتلز گروه موسیقی کهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیتلز گروه موسیقی کهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Its archetypal shape and colour have universal appeal, evoking a sense of fun and childhood.
[ترجمه گوگل]شکل و رنگ کهن الگویی آن جذابیت جهانی دارد و حس سرگرمی و کودکی را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]شکل و رنگ کهن آن جذابیت جهانی دارد و باعث بروز احساس سرگرمی و کودکی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکل و رنگ کهن آن جذابیت جهانی دارد و باعث بروز احساس سرگرمی و کودکی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Once a person has attained archetypal status in the eyes of the world, it is very hard to break it.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شخصی در چشم جهانیان به جایگاه کهن الگویی دست یافت، شکستن آن بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک نفر جایگاه مطلوب خود را در چشم جهان به دست آورد، شکستن آن بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک نفر جایگاه مطلوب خود را در چشم جهان به دست آورد، شکستن آن بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is the archetypal steel fist in a velvet glove.
[ترجمه گوگل]این همان مشت فولادی کهن الگو در یک دستکش مخملی است
[ترجمه ترگمان] این یه مشت فولاد \"archetypal\" - ه که توی یه دستکش مخمل هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یه مشت فولاد \"archetypal\" - ه که توی یه دستکش مخمل هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The archetypal survivor is the trickster, and his strategy is wily cunning.
[ترجمه گوگل]بازمانده کهن الگویی فریبکار است و استراتژی او حیله گرانه است
[ترجمه ترگمان]بازمانده کهن، حقه باز است و استراتژی او زیرکی زیرکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بازمانده کهن، حقه باز است و استراتژی او زیرکی زیرکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Playground fights at my London comprehensive, an austere archetypal 1960s building near Marble Arch, were frequent occurrences.
[ترجمه گوگل]دعوا در زمین بازی در مجتمع لندن من، یک ساختمان قدیمی قدیمی در دهه 1960 در نزدیکی طاق مرمر، اتفاقات مکرری بود
[ترجمه ترگمان]fights Playground در لندن من جامع است، ساختمانی بزرگ که متعلق به دهه ۱۹۶۰ است و در نزدیکی گنبد مرمر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]fights Playground در لندن من جامع است، ساختمانی بزرگ که متعلق به دهه ۱۹۶۰ است و در نزدیکی گنبد مرمر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Novelist Sinclair Lewis' Babbitt was the archetypal small-town booster.
[ترجمه گوگل]بابیت رماننویس سینکلر لوئیس، تقویتکننده کهن الگوی شهر کوچک بود
[ترجمه ترگمان]رمان نویس آمریکایی به بیت، رمان نویس شهر کوچک و کوچک به بیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رمان نویس آمریکایی به بیت، رمان نویس شهر کوچک و کوچک به بیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Based on the theory of archetypal criticism, this essay analyzes the motif of revenge in Cao Yu' s play Weald to explore the spirit of tragedy and the major character.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس نظریه نقد کهن الگویی، به تحلیل موتیف انتقام در نمایشنامه کائو یو ویلد می پردازد تا روح تراژدی و شخصیت اصلی را کشف کند
[ترجمه ترگمان]براساس تئوری انتقادی کهن، این مقاله نقش و نگار انتقام را در بازی Cao یو تحلیل می کند تا روح تراژدی و شخصیت اصلی را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]براساس تئوری انتقادی کهن، این مقاله نقش و نگار انتقام را در بازی Cao یو تحلیل می کند تا روح تراژدی و شخصیت اصلی را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is also the archetypal setting for a murder mystery, and no one understands why better than James herself.
[ترجمه گوگل]همچنین این مکان کهن الگویی برای یک راز قتل است، و هیچ کس بهتر از خود جیمز نمیداند چرا
[ترجمه ترگمان]این هم چنین مکانی برای معمای قتل است و هیچ کس درک نمی کند که چرا خود جیمز بهتر از جیمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این هم چنین مکانی برای معمای قتل است و هیچ کس درک نمی کند که چرا خود جیمز بهتر از جیمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These are the archetypal natures we are examining extensively in this chapter.
[ترجمه گوگل]اینها ماهیت های کهن الگویی هستند که ما به طور گسترده در این فصل بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]این the archetypal که ما در این فصل به دقت بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این the archetypal که ما در این فصل به دقت بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The human emulating this archetypal patterning will be quite the accomplished businessperson.
[ترجمه گوگل]انسانی که از این الگوی کهنالگوی الگوبرداری میکند، تاجر کاملاً موفقی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تقلید انسان از این الگوی کهن، کارفرما کامل خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تقلید انسان از این الگوی کهن، کارفرما کامل خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید