archery

/ˈɑːrt͡ʃəri//ˈɑːt͡ʃəri/

معنی: تیر اندازی، کمانداری
معانی دیگر: کمانگیری، تیراندازی با تیروکمان، کمانگری، کمانکشی، ابزار کمانگیری (تیر و کمان و زه و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the sport or practice of shooting with bows and arrows.

جمله های نمونه

1. an archery contest
مسابقه ی تیراندازی با کمان

2. Activities available include squash, archery and swimming to name but a few.
[ترجمه گوگل]از جمله فعالیت های موجود می توان به اسکواش، تیراندازی با کمان و شنا اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های موجود شامل اسکواش، تیراندازی و شنا به نام اما چند نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The boy, Allen of the Dale, taught her archery.
[ترجمه گوگل]پسر، آلن دیل، تیراندازی با کمان را به او آموزش داد
[ترجمه ترگمان]اون پسر، الن دیل به اون تیراندازی یاد داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's archery on-site too as well as a simulated parachute jump.
[ترجمه گوگل]تیراندازی با کمان در محل نیز وجود دارد و همچنین یک پرش با چتر نجات شبیه سازی شده است
[ترجمه ترگمان]تیر اندازی هم در محل و همچنین یک پرش با چترنجات شبیه سازی شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before, archery was a series of flights of shooters aiming at a target and counting up their scores.
[ترجمه ل.اسحاقی] پیش از این ، تیراندازی شامل یک سری پرتابها ی تیراندازان به سمت هدف و جمع زدن امتیازات آنها بود.
|
[ترجمه گوگل]پیش از این، تیراندازی با کمان مجموعه ای از پروازهای تیراندازان بود که هدفی را نشانه می گرفتند و امتیازات خود را می شمردند
[ترجمه ترگمان]پیش از آن، تیراندازی مجموعه ای از flights بود که هدف آن ها هدف قرار گرفتن و شمارش امتیازات آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Occasionally archery competitions are held here - a perfect setting for such an event.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مسابقات تیراندازی با کمان در اینجا برگزار می شود - یک محیط عالی برای چنین رویدادی
[ترجمه ترگمان]گهگاه رقابت های تیراندازی با کمان در اینجا برگزار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The archery athletic field on 13 th produces four gold medals.
[ترجمه گوگل]رشته دو و میدانی تیراندازی با کمان در روز سیزدهم چهار مدال طلا به دست آورد
[ترجمه ترگمان]میدان ورزشی تیراندازی با تیراندازی ۱۳ مدال طلا را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What interested you when you thought about archery?
[ترجمه گوگل]وقتی به تیراندازی با کمان فکر کردید چه چیزی برایتان جالب بود؟
[ترجمه ترگمان]وقتی در مورد تیراندازی فکر می کردی، چی بهت علاقه داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A collection of fishing, archery, paintball, canoeing, water yo-yo, bamboo cutting, Happy yo-yo market and lawn and many other entertainment.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از ماهیگیری، تیراندازی با کمان، پینت بال، قایق رانی، یویو آبی، برش بامبو، بازار یویو شاد و چمنزار و بسیاری سرگرمی های دیگر
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه از ماهی گیری، تیر اندازی، قایقرانی، قایقرانی، قایق سواری، yo، yo، بازار yo و بسیاری از تفریحات دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The archery is a movement every day, lets the human feel a little stuffily .
[ترجمه گوگل]تیراندازی با کمان یک حرکت هر روزه است که به انسان اجازه می دهد کمی احساس خفگی کند
[ترجمه ترگمان]تیراندازی هر روز یک جنبش است، اجازه بدهید که انسان احساس ضعف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One who practises archery is typically known as an "archer" or "bowman, " and one who is fond of or an expert at archery can be referred to as a "toxophilite.
[ترجمه گوگل]کسی که تیراندازی با کمان انجام می دهد معمولاً به عنوان "کماندار" یا "کماندار" شناخته می شود و کسی که به تیراندازی با کمان علاقه دارد یا در آن متخصص است می توان به عنوان "توکسوفیلیت" نام برد
[ترجمه ترگمان]یکی از افرادی که تیراندازی به تیراندازی را انجام می دهد، به عنوان \"archer\" یا \"bowman\" شناخته می شود و کسی که دوست دارد یا متخصص در تیراندازی است را می توان به عنوان \"toxophilite\" یاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Archery Development in China, has more than 20 years of history.
[ترجمه گوگل]توسعه تیراندازی با کمان در چین، بیش از 20 سال سابقه دارد
[ترجمه ترگمان]توسعه Archery در چین بیش از ۲۰ سال سابقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Olympic archery gold medalist kim Kyung Wook knows how demanding her sport can be.
[ترجمه گوگل]کیونگ ووک برنده مدال طلای تیراندازی با کمان المپیک می‌داند که ورزش او چقدر می‌تواند سخت باشد
[ترجمه ترگمان]تیراندازی با مدال طلا المپیک، کیم kyung میدونه که چقدر ورزش می تونه داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیر اندازی (اسم)
archery, gunfire, gunshot, gunnery, musketry

کمانداری (اسم)
archery

انگلیسی به انگلیسی

• art of shooting with bow and arrows
archery is a sport in which people shoot at a target with a bow and arrow.

پیشنهاد کاربران

تیروکمان
تیراندازی با کمان
archery ( ورزش )
واژه مصوب: کمان گیری
تعریف: فن یا مهارت یا ورزش به کارگیری کمان برای زدن تیر به هدف |||متـ . تیراندازی با کمان
تیراندازی
تیراندازی، کمانداری

بپرس