arbitral

/ˈɑːrbɪtrəl//ˈɑːbɪtrəl/

وابسته به داوری، وابسته به حکمیت

جمله های نمونه

1. The adversarial nature of judicial and arbitral proceedings likewise assumes a bilateral model, which is especially clear in boundary determination.
[ترجمه seyed foad] ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و داوری را می توان همچون معاهده دوجانبه ای فرض نمود که تعیین صلاحیت آن به صورت ویژه و واضح مشخص است
|
[ترجمه گوگل]ماهیت خصومت‌آمیز رسیدگی‌های قضایی و داوری نیز مدلی دوجانبه را در نظر می‌گیرد که به‌ویژه در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه ترگمان]ماهیت خصمانه دادرسی قضایی و دادرسی همچنین یک مدل دو جانبه را فرض می کند که به طور خاص در تعیین مرز مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The arbitral tribunal shall hold a hearing under the arbitration rules, offer both parties equal opportunities to make statements and arguments, and organize them to cross-examine the evidence.
[ترجمه گوگل]دیوان داوری طبق قواعد داوری یک جلسه استماع برگزار می کند، به هر دو طرف فرصت های برابر برای اظهار نظر و استدلال ارائه می دهد و آنها را برای بررسی متقابل شواهد سازماندهی می کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه دادرسی باید یک دادرسی تحت قوانین داوری برگزار کند، هر دو طرف فرصت برابر کردن بیانیه ها و استدلالات را داشته باشد، و آن ها را سازماندهی کند تا شواهد را بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The law application of international commercial arbitral proceedings includes the applications of arbitral procedure act and arbitration rules.
[ترجمه گوگل]اعمال قانون رسیدگی های داوری تجاری بین المللی شامل اعمال قانون رویه داوری و قواعد داوری می باشد
[ترجمه ترگمان]اعمال قانون روند دادرسی تجاری بین المللی شامل درخواست های عمل دادرسی دادرسی و قوانین داوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Arbitration Commission's decision, arbitral tribunal must be implemented.
[ترجمه گوگل]تصمیم کمیسیون داوری، دیوان داوری باید اجرا شود
[ترجمه ترگمان]تصمیم کمیسیون داوری، دادگاه داوری باید اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The term "agreement in writing" shall include an arbitral clause in a contract or an arbitration agreement, signed by the parties or contained in an exchange of letters or telegrams.
[ترجمه گوگل]اصطلاح «توافق نامه کتبی» شامل یک شرط داوری در قرارداد یا موافقتنامه داوری است که توسط طرفین امضا شده یا در مبادله نامه یا تلگراف آمده است
[ترجمه ترگمان]عبارت \"توافق کتبی\" باید شامل یک عبارت داوری در قرارداد یا قرارداد داوری، امضا شده توسط طرفین یا در تبادل نامه یا تلگرام باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The arbitral tribunal shall decide as amiable compositeur or ex aequo et bono only if the parties have expressly authorised the arbitral tribunal to do so.
[ترجمه گوگل]دیوان داوری تنها در صورتی به عنوان amiable compositeur یا ex aequo et bono تصمیم می گیرد که طرفین صریحاً به دیوان داوری این اجازه را داده باشند
[ترجمه ترگمان]دادگاه رای گیری تنها در صورتی تصمیم گیری خواهد کرد که طرفین صراحتا اجازه انجام چنین کاری را صادر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adecision by the arbitral tribunal that the contract is null and void shall not entail ipso jure the invalidity of the arbitration clause.
[ترجمه گوگل]تصمیم دیوان داوری مبنی بر باطل بودن قرارداد، خودبه خود مستلزم بی اعتباری شرط داوری نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]Adecision توسط دادگاه داوری مبنی بر این که این قرارداد باطل و باطل تلقی نخواهد شد، فاقد اعتبار و بی اعتباری بند داوری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The arbitral tribunal shall have the authority to make such orders granting interim or provisional relief during the pendency of the arbitration as it deems just and equitable.
[ترجمه گوگل]دیوان داوری صلاحیت صدور چنین احکامی را برای اعطای معافیت موقت یا موقت در طول تعلیق داوری خواهد داشت که عادلانه و منصفانه تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]دادگاه دادرسی باید دارای اختیارات لازم برای اعطای چنین دستوراتی است که به دولت موقت یا موقتی در طول رسیدگی به داوری که عادلانه و عادلانه است اعطا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Arbitral Tribunal can deliver its decision in the form of either an interim award or a final award.
[ترجمه گوگل]دیوان داوری می تواند تصمیم خود را در قالب رای موقت یا رای نهایی صادر کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه استیناف می تواند تصمیم خود را به شکل یک جایزه موقت یا جایزه نهایی تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 56 Unless the arbitral award is made in accordance with the opinion of the presiding arbitrator or the sole arbitrator, the arbitral award shall be signed by a majority of arbitrators.
[ترجمه گوگل]ماده 56 - رأی داوری به امضای اکثریت داوران می رسد مگر اینکه رأی داوری بر اساس نظر رئیس یا داور منفرد باشد
[ترجمه ترگمان]ماده ۵۶ در صورتی که داوری داوری مطابق با نظر داور یا تنها داور انجام شود، رای داوری باید توسط اکثریت داوران امضا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Article 60 The arbitral award is final and binding upon both disputing parties.
[ترجمه گوگل]ماده 60 رای داوری برای طرفین اختلاف قطعی و لازم‌الاجرا است
[ترجمه ترگمان]ماده ۶۰ داوری داوری نهایی و الزام آور برای هر دو طرف درگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The arbitral property decides the inevitability of the judicial supervision.
[ترجمه گوگل]اموال داوری در مورد اجتناب ناپذیر بودن نظارت قضایی تصمیم می گیرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی پیش بینی شده اجتناب ناپذیر بودن نظارت قضایی را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The arbitral procedure shall be conducted in accordance with the summary procedure of the arbitration rule. A sole arbitrator appointed by the president of the Commission will examine the case.
[ترجمه گوگل]رویه داوری باید طبق رویه اجمالی قاعده داوری انجام شود یک داور منفرد که توسط رئیس کمیسیون منصوب می‌شود، پرونده را بررسی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]روند دادرسی باید مطابق با روند خلاصه قانون داوری اجرا شود تنها داور منصوب توسط رئیس کمیسیون بررسی این پرونده را بررسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We may discuss to agree upon a temporary arbitral body when needed.
[ترجمه گوگل]ممکن است در صورت نیاز درباره توافق بر سر یک هیئت داوری موقت بحث کنیم
[ترجمه ترگمان]ممکن است در صورت نیاز در مورد یک هیات دادرسی موقت به توافق برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Right against arbitral awards, to a people's court.
[ترجمه گوگل]حق علیه آرای داوری، به دادگاه مردمی
[ترجمه ترگمان]درست در برابر arbitral رای، به دادگاه مردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to arbitration, pertaining to settlement

پیشنهاد کاربران

بپرس