• (1)تعریف: of, relating to, or similar to water. • مترادف: hydrous, thin, waterish, watery, wet • مشابه: drippy, liquid, moist, serous, soggy
- These plants require an aqueous environment for their survival.
[ترجمه گوگل] این گیاهان برای بقای خود به محیط آبی نیاز دارند [ترجمه ترگمان] این گیاهان به یک محیط آبی برای زنده ماندن آن ها نیاز دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1. Distamycin A tends to lack stability in aqueous solution and it is not recommended to store it in solution.
[ترجمه فارسي گو] " دیستا مایسین آ" در آب پایدار نیست. پیشنهاد می شود آن را در محلول نگهداری نکنید.
|
[ترجمه گوگل]دیستامایسین A تمایل به عدم ثبات در محلول آبی دارد و نگهداری آن در محلول توصیه نمی شود [ترجمه ترگمان]distamycin A تمایل به عدم ثبات در محلول آبی دارد و توصیه نمی شود که آن را در محلول ذخیره کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The aqueous phase of margarine contains water and / or milk or milk products.
[ترجمه گوگل]فاز آبی مارگارین حاوی آب و/یا شیر یا فرآورده های شیری است [ترجمه ترگمان]فاز آبی مارگارین حاوی آب و \/ یا شیر یا محصولات لبنی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Administration of 5 units of aqueous vasopressin subcutaneously should maximally stimulate urinary concentration.
[ترجمه گوگل]تجویز 5 واحد وازوپرسین آبی به صورت زیر جلدی باید حداکثر غلظت ادرار را تحریک کند [ترجمه ترگمان]مدیریت ۵ واحد of آبی (subcutaneously)باید حداکثر غلظت ادرار را تحریک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The aqueous phase may then be recovered without any loss.
[ترجمه گوگل]سپس فاز آبی ممکن است بدون هیچ گونه تلفاتی بازیابی شود [ترجمه ترگمان]سپس فاز آبی بدون هیچ تلفاتی بازیابی خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Total recovery of the aqueous phase is difficult to achieve, since some interphase proteins may be collected with the upper layer.
[ترجمه گوگل]بازیابی کامل فاز آبی دشوار است، زیرا برخی از پروتئین های اینترفاز ممکن است با لایه بالایی جمع آوری شوند [ترجمه ترگمان]بهبود کامل فاز آبی برای دستیابی به آن دشوار است چون ممکن است برخی از پروتیین های interphase با لایه بالایی جمع آوری شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An ion exchange process creates an aqueous slurry of platelets of molecular dimensions.
[ترجمه گوگل]یک فرآیند تبادل یونی دوغاب آبی از پلاکتهایی با ابعاد مولکولی ایجاد میکند [ترجمه ترگمان]یک فرآیند تبادل یونی یک جریان آبی از پلاکت ها را در ابعاد مولکولی ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Under normal conditions limestone allows aqueous salt solutions to move constantly through the stone.
[ترجمه گوگل]در شرایط عادی سنگ آهک اجازه می دهد تا محلول های نمکی آبی به طور مداوم در سنگ حرکت کنند [ترجمه ترگمان]در شرایط عادی، سنگ آهک به محلول های آبی اجازه می دهد که به طور مداوم از سنگ عبور کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After the aqueous extraction of oil from small walnut, the slurry which was separated from the top oil layer contain a great deal of protein.
[ترجمه گوگل]پس از استخراج آبی روغن از گردوی کوچک، دوغابی که از لایه روغن بالایی جدا شده است حاوی مقدار زیادی پروتئین است [ترجمه ترگمان]بعد از استخراج آبی از چوب گردوی ریز، ماده زائد که از لایه فوقانی روغن جدا می شد حاوی مقدار زیادی پروتئین می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An aqueous polyurethane emulsion adhesive was prepared from epoxy resin, toluene diisocyanate (TDI) and dimethylol propionic acid (DMPA). The product structure was characterized by infrared spectrum.
[ترجمه گوگل]یک چسب امولسیونی پلی اورتان آبی از رزین اپوکسی، تولوئن دی ایزوسیانات (TDI) و دی متیلول پروپیونیک اسید (DMPA) تهیه شد ساختار محصول با طیف مادون قرمز مشخص شد [ترجمه ترگمان]از چسب مایع پلی اورتان آبی تهیه شده از رزین اپوکسی، تولوین diisocyanate (TDI)و dimethylol propionic اسید (DMPA تهیه شد ساختار محصول توسط طیف مادون قرمز مشخص شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Stable epoxy-styrene-acrylic aqueous dispersion modified with siloxane was prepared with a two-step synthetic method.
[ترجمه گوگل]پراکندگی آبی پایدار اپوکسی - استایرن - اکریلیک اصلاح شده با سیلوکسان با روش مصنوعی دو مرحله ای تهیه شد [ترجمه ترگمان]با استفاده از روش ترکیبی دو مرحله ای، پراکندگی پایدار اپوکسی - استیرن - آکریلیک تغییر یافته با روش ترکیبی دو مرحله ای تهیه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Eosin - Y is introduced into the aqueous ammonium dichromate to make a eosin - Y sensitized dichromated gelatin plate.
[ترجمه گوگل]ائوزین - Y به دی کرومات آمونیوم آبی وارد می شود تا یک صفحه ژلاتینی حساس شده به ائوزین - Y بسازد [ترجمه ترگمان]Eosin - Y به آمونیوم ammonium آبی معرفی می شود تا یک بشقاب ژلاتینی sensitized - Y sensitized شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With different concentration of caesalpinia sappan aqueous extract acting on cells, cells cycle and apoptosis rate were analyzed by flow cytometry (FCM).
[ترجمه گوگل]با غلظت های مختلف عصاره آبی caesalpinia sappan بر روی سلول ها، چرخه سلولی و سرعت آپوپتوز توسط فلوسیتومتری (FCM) آنالیز شد [ترجمه ترگمان]با غلظت های مختلف عصاره aqueous sappan sappan در سلول ها، چرخه سلولی و نرخ آپوپتوز از طریق cytometry (FCM تحلیل شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Applied on the fabric from aqueous solution, fluorochemical products gain their full oil-and water-repellent effects after drying and curing.
[ترجمه گوگل]محصولات فلوروشیمیایی که از محلول آبی بر روی پارچه اعمال می شوند، پس از خشک شدن و پخت، اثرات ضد آب و روغن کامل خود را به دست می آورند [ترجمه ترگمان]محصولات پس از خشک کردن و عمل آوری، بر روی پارچه از محلول آبی به کار می برند، و پس از خشک کردن و درمان، اثرات دافع آب و آب خود را به دست می آورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The effluent from the catalytic reactor is cooled and combined with an aqueous solution of a basic compound.
[ترجمه گوگل]پساب رآکتور کاتالیزوری سرد شده و با محلول آبی یک ترکیب اساسی ترکیب می شود [ترجمه ترگمان]پساب از رآکتور کاتالیزوری سرد شده و با محلول آبی یک ترکیب اصلی ترکیب می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In each case, several tissue specimens were fixed with aqueous Bouin's solution.
[ترجمه گوگل]در هر مورد، چندین نمونه بافت با محلول آبی Bouin تثبیت شدند [ترجمه ترگمان]در هر مورد، چندین نمونه بافت با محلول Bouin آبی ثابت شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[علوم دامی] عرضه شده با آب [شیمی] 1- آبگین، آبی، آبکی، آبدار، آبزا، آبوار 2- (به ویژه در مورد سنگ ها) رسوبی، آب آورد، آبزاد 3- زلالیه [بهداشت] آبگین [نساجی] آبکی - آبی - آبدار - مایع [ریاضیات] مایع [پلیمر] آبی
انگلیسی به انگلیسی
• of or relating to water, watery
پیشنهاد کاربران
۱. آبدار. آبی. محلول در آب ۲. ( سنگ ) آب نهاد مثال: The people of medieval times spoke of four such types of natural history: aerial meteors ( winds ) , aqueous meteors ( rain, snow ) , luminous meteors ( rainbow, halo ) and igneous meteors ( lightning, shooting stars ) . ... [مشاهده متن کامل]
مردم قرون وسطی درباره چهار نوع از این گونه اتفاقات طبیعی صحبت می کردند: شهاب هوایی ( بادها ) ، شهاب ابی ( باران، برف ) ، شهاب درخشان ( رنگین کمان، هاله ) و شهاب آذرین ( رعد و برق، شهاب )
aqueous: آب مانند، آبگینه
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : aque/ous ✅ تلفظ واژه: A - kuē - us ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: آبدار، آبکی: دارای ماهیت آب، مربوط به آب ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
آبدار، آبکی: دارای ماهیت آب، مربوط به آب
محلول در آب مثلا: Vitamin C is aqueous ویتامین C محلول در آب است