aquaplane

/ˈækwəpleɪn//ˈækwəpleɪn/

(تخته یا باله ای که با طناب به قایق تندرو وصل است و شناگری بر آن سوار است) آب تخته، آب تخته سواری، آب سری، اکواپلین، قطعه ء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a board pulled by a speedboat and used to carry a standing rider along the surface of the water.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: aquaplanes, aquaplaning, aquaplaned
(1) تعریف: to ride on an aquaplane.

(2) تعریف: of a vehicle or tire, to skid over water without the adequate traction for control. (Cf. hydroplane.)

جمله های نمونه

1. In wet weather cars sometimes aquaplane when you brake heavily.
[ترجمه گوگل]در هوای مرطوب، اتومبیل‌ها گاهی اوقات وقتی شدیداً ترمز می‌کنید، هواپیماهای آبی می‌روند
[ترجمه ترگمان]در هوای مرطوب، گاهی اوقات هنگام ترمز به شدت ترمز می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wouldn't Julia love to aquaplane?
[ترجمه گوگل]آیا جولیا دوست ندارد هواپیمای آبی داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]جولیا عاشق aquaplane نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One Young calf especially enjoyed raising a turtle to the surface with his snout and then shoving him across the tank like an aquaplane.
[ترجمه گوگل]یک گوساله جوان مخصوصاً از بلند کردن لاک پشت با پوزه خود به سطح زمین و سپس هل دادن او به داخل مخزن مانند یک هواپیمای آبی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن یک لاک پشت به سطح پوزه اش لذت می برد و بعد او را مثل an به طرف باک هل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One young calf especially enjoyed raising a turtle to the surface with his snout and then shoving him across the tank like an aquaplane .
[ترجمه گوگل]یکی از گوساله های جوان به خصوص از بالا بردن لاک پشت با پوزه خود به سطح زمین و سپس هل دادن او به داخل مخزن مانند یک هواپیمای آبی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]یک گوساله جوان به خصوص از بالا بردن یک لاک پشت به سطح پوزه اش لذت می برد و بعد او را مثل یک aquaplane به وسط مخزن هل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then we shoved it across the tank like an aquaplane.
[ترجمه گوگل]سپس آن را مانند یک هواپیمای آبی روی تانک هل دادیم
[ترجمه ترگمان]بعد مثل aquaplane به طرف تانک پرتاب شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• board towed on water
ride on board towed on water, ride on an aquaplane; (of vehicles) rise up on a thin layer of water between the tires and road (as so there is no contact with the road)

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم aqua
📌 این ریشه، معادل "water" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "water" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 aquarium: a tank filled with "water" for fish
🔘 aquatic: related to "water"
🔘 aqueous: made of or containing "water"
🔘 aqueduct: a channel that carries "water"
🔘 aquifer: underground rock storing "water"
🔘 aquaculture: farming in "water"
🔘 aquamarine: a blue - green "water" - colored gem
🔘 aquanaut: a person exploring deep "water"
🔘 aquaplane: a board gliding on "water"
🔘 aqualung: a device for breathing in "water"
🔘 aqua regia: a strong acid dissolving in "water"
🔘 aquarist: a person caring for "water" animals
🔘 aquascape: designing landscapes inside "water"
🔘 aquapark: a park with "water" rides
🔘 aqua therapy: healing exercises in "water"
🔘 aquaponics: growing plants and fish in "water"
🔘 aqua vitae: alcohol called “water" of life
🔘 aquiferous: carrying or holding "water"
🔘 aquaplaning: losing control due to "water"
🔘 aquatint: an art method using "water"
🔘 aquavit: a spirit whose name means “water" of life

تخته اسکی روی آب ( رفتن ) . روی آب سر خوردن

بپرس