apron

/ˈeɪprən//ˈeɪprən/

معنی: پیش بند، صحن، کف، پیش دامن، پیش انداز، قسمت جلو امده صحنه نمایش
معانی دیگر: تنیزه، پیشبند زدن، پیشبنددار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a garment covering all or part of the front of the body, usu. worn to protect the wearer's clothing.

- The chefs wear white aprons.
[ترجمه Majdjbk] سرآشپز با پیش بند سفید پوشیده
|
[ترجمه گوگل] سرآشپزها پیش بند سفید می پوشند
[ترجمه ترگمان] سرآشپز با پیش بند سفید پوشیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something similar to such a garment in shape, function, or position.

(3) تعریف: the paved strip at or bordering an airport, on which planes are parked, loaded, and maneuvered.

- The baggage carts moved quickly across the apron.
[ترجمه samane] گاری های باربری به سرعت در صحن گذر کردند
|
[ترجمه گوگل] گاری های چمدان به سرعت روی پیش بند حرکت کردند
[ترجمه ترگمان] ارابه ها به سرعت در پیش بندش حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an apron spring
بند پیش بند

2. be tied to one's mother's apron strings
بچه ننه بودن،مطیع مادر بودن

3. be tied to one's wife's apron strings
سخت تحت فرمان زن خود بودن

4. soghra-khanum dried her hands on her apron
صغرا خانم دست های خود را با پیشبندش خشک کرد.

5. Her apron was speckled with oil.
[ترجمه ahyyrr] پیش بندش پر از روغن بود
|
[ترجمه گوگل]پیش بندش پر از روغن بود
[ترجمه ترگمان]پیش بندش پر از روغن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She tied an apron around her waist.
[ترجمه گوگل]یک پیش بند به کمرش بست
[ترجمه ترگمان]پیش بندش را دور کمرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A maid in a white apron opened the door for me.
[ترجمه گوگل]خدمتکاری با پیشبند سفید در را برایم باز کرد
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار با پیش بند سفید در را برای من باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She looked at him, and smoothed out her apron with one hand.
[ترجمه گوگل]به او نگاه کرد و با یک دست پیش بندش را صاف کرد
[ترجمه ترگمان]زن به او نگاه کرد و پیش بند خود را با یک دست صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jeff is still tied to his mother's apron strings .
[ترجمه گوگل]جف هنوز به ریسمان های پیش بند مادرش بسته است
[ترجمه ترگمان]جف هنوز کراوات مادرش را بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She wiped her floury hands on her apron.
[ترجمه گوگل]دست های آرد آلودش را روی پیش بندش پاک کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را با پیش بند پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was cinctured with a deer-skin apron.
[ترجمه گوگل]او را با یک پیش بند از پوست آهو پوشانده بودند
[ترجمه ترگمان]اون با یه پیش بند پوست گوزن شمالی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remember to bring an apron or an old shirt to protect your clothes.
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید که برای محافظت از لباس خود یک پیش بند یا یک پیراهن کهنه به همراه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که یک پیش بند یا یک پیراهن کهنه برای محافظت از لباسات داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She rubbed her hands on her apron.
[ترجمه گوگل]دست هایش را روی پیش بندش مالید
[ترجمه ترگمان]دست هایش را روی پیش بند مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new outfit of coat and apron costs £450.
[ترجمه گوگل]یک لباس جدید از مانتو و پیشبند 450 پوند قیمت دارد
[ترجمه ترگمان]یک لباس و پیش بند جدید ۴۵۰ پوند هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pete gagged Donald with an apron that had a picture of a spaniel on it.
[ترجمه گوگل]پیت با پیش بند که تصویر یک اسپانیل روی آن بود دهان دونالد را گرفت
[ترجمه ترگمان]دانلد با یک پیش بند که یک سگ تازی را روی آن تصویر کرده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش بند (اسم)
apron, pinafore, dickey, dicky

صحن (اسم)
apron

کف (اسم)
bottom, froth, bed, apron, floor, foam, slag, scum, blubber, deck, silt, offal, spume, insole, skim, scoria

پیش دامن (اسم)
apron

پیش انداز (اسم)
apron

قسمت جلو امده صحنه نمایش (اسم)
apron

تخصصی

[عمران و معماری] رادیه - خزند - کفبند - آشیانه - جایگاه - سکو - توقفگاه - زیرپنجره - نوار - پیش بند حفاظتی
[زمین شناسی] رادیه ،خزند، کف بند، آشیانه، جایگاه، سکو، توقفگاه، زیر پنجره، نوار، پیشوند حفاظتی کفبند :پیش بینی بتنی که برای جلوگیری از نفوذ آب به زیر سد و نیروگاه در نظر گرفته می شود .
[نساجی] نوار - نوار چرمی - پیش بند ( از پارچه یا چرم ) - آپرون کشش - آپرون - حصیری - نوار حصیری انتقال دهنده الیاف در ماشین حلاجی
[آب و خاک] کف بند، پیش بند

انگلیسی به انگلیسی

• cloth worn to protect clothing; front-most part of a stage; parking area for airplanes
an apron is a piece of clothing that you put on over the front of your normal clothes to prevent them from getting dirty.
the apron at an airport is the area near the runways where aircraft are parked.

پیشنهاد کاربران

apron ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پیشگاه 1
تعریف: محوطه‏ای هموار و وسیع در فرودگاه برای بارگیری و تخلیۀ بار و مسافر و تعمیر و نگهداری هواگَردها و هر کار مجاز دیگری به جز عملیات پرواز
در عمران و سازه های هیدرولیکی:
کف بند، رادیه
پیش بند
در فرودگاه به محل پارک هواپیما ها گفته میشود
لباس مخصوص پیشخدمت ، لباس فرم ( برای رستوران و. . . )

بپرس