🔹وابستگی بیش ازحد به مادر / چسبیدن به دامن مادر / وابستگی کودک گونه
به صورت استعاری برای توصیف وابستگی بیش ازحد یک فرد ( معمولاً مرد ) به مادر یا یک شخصیت مراقبتی به کار می رود—به ویژه وقتی فرد به سن استقلال رسیده اما هنوز از نظر عاطفی یا تصمیم گیری به آن شخص متکی است.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 عبارات رایج:
be tied to someone's apron strings وابسته بودن به کسی ( معمولاً مادر ) He’s still tied to his mother’s apron strings at 30. ( او در ۳۰ سالگی هنوز به دامن مادرش چسبیده. )
cut the apron strings بریدن بند وابستگی / مستقل شدن It’s time to cut the apron strings and live on your own. ( وقتشه بند وابستگی رو ببری و مستقل زندگی کنی. )
🔹 مترادف ها ( هم ردیف ها ) : clingy – overly dependent – mama’s boy – emotionally attached
🔹 نکته ی فرهنگی: این اصطلاح گاهی بار منفی یا تحقیرآمیز دارد، به ویژه وقتی برای مردان بزرگسال استفاده شود که هنوز از نظر تصمیم گیری یا زندگی شخصی به مادرشان وابسته اند.
به صورت استعاری برای توصیف وابستگی بیش ازحد یک فرد ( معمولاً مرد ) به مادر یا یک شخصیت مراقبتی به کار می رود—به ویژه وقتی فرد به سن استقلال رسیده اما هنوز از نظر عاطفی یا تصمیم گیری به آن شخص متکی است.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 عبارات رایج:
be tied to someone's apron strings وابسته بودن به کسی ( معمولاً مادر ) He’s still tied to his mother’s apron strings at 30. ( او در ۳۰ سالگی هنوز به دامن مادرش چسبیده. )
cut the apron strings بریدن بند وابستگی / مستقل شدن It’s time to cut the apron strings and live on your own. ( وقتشه بند وابستگی رو ببری و مستقل زندگی کنی. )
🔹 مترادف ها ( هم ردیف ها ) : clingy – overly dependent – mama’s boy – emotionally attached
🔹 نکته ی فرهنگی: این اصطلاح گاهی بار منفی یا تحقیرآمیز دارد، به ویژه وقتی برای مردان بزرگسال استفاده شود که هنوز از نظر تصمیم گیری یا زندگی شخصی به مادرشان وابسته اند.
نفوذ – سلطه – کنترل
مثال: Free from the apron strings of home and family, she changed completely
او خارج از سلطه خانه و خانواده، به کلی تغییر کرد
مثال: Free from the apron strings of home and family, she changed completely
او خارج از سلطه خانه و خانواده، به کلی تغییر کرد