approver

جمله های نمونه

1. Only the Preparer and the Approver of the package can prepare approval listings.
[ترجمه گوگل]فقط تهیه کننده و تایید کننده بسته می توانند لیست های تایید را تهیه کنند
[ترجمه ترگمان]فقط the و the بسته می توانند لیست های تایید را آماده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Submit the new modules to the correct approver.
[ترجمه گوگل]ماژول های جدید را به تایید کننده صحیح ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]ماژول های جدید را به the درست ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The responsibility of the quality approver is to judge fitness for purpose.
[ترجمه گوگل]مسئولیت تایید کننده کیفیت قضاوت در مورد تناسب با هدف است
[ترجمه ترگمان]مسیولیت of کیفیت قضاوت تناسب اندام متناسب با هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The nominated approver may only obtain the listings after the package has been submitted for approval.
[ترجمه گوگل]تایید کننده نامزد شده فقط می تواند لیست ها را پس از ارسال بسته برای تایید دریافت کند
[ترجمه ترگمان]The نامزد شده تنها ممکن است فهرست را بعد از ارسال بسته برای تایید دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you are the Approver of the package you may only obtain the listings after the package has been submitted for approval.
[ترجمه گوگل]اگر شما تایید کننده بسته هستید، فقط می توانید لیست ها را پس از ارسال بسته برای تایید دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما approver بسته ای هستید که ممکن است تنها فهرست را بعد از ارسال بسته دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You will use the loan approver service provided in that sample, as well as the WSDLs of both the loan approver and the process itself (loanapproval. wsdl).
[ترجمه گوگل]شما از خدمات تایید کننده وام ارائه شده در آن نمونه و همچنین WSDL های تایید کننده وام و خود فرآیند (وام تایید wsdl) استفاده خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]شما از خدمات approver وام داده شده در این نمونه و نیز the هر دو وام approver و خود فرآیند استفاده خواهید کرد (loanapproval wsdl)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every approver can accept or reject his Approval.
[ترجمه گوگل]هر تایید کننده می تواند تایید خود را بپذیرد یا رد کند
[ترجمه ترگمان]هر فرد می تواند موافقت خود را بپذیرد یا رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's proved that the approver improved waterproof roof.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که تایید کننده سقف ضد آب را بهبود داده است
[ترجمه ترگمان]ثابت شده که the پشت بام ضد آب را بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This agent allows the approver to see the procurement case for the approval as shown in figure
[ترجمه گوگل]این نماینده به تایید کننده اجازه می دهد تا مورد تدارکات را برای تایید همانطور که در شکل نشان داده شده است ببیند
[ترجمه ترگمان]این عامل به approver اجازه می دهد تا نمونه تدارکات برای تایید را همانطور که در شکل نشان داده شده، مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When either the Approver has completed or the Assessor has accepted, the approval information is returned. ''
[ترجمه گوگل]زمانی که تایید کننده تکمیل شد یا ارزیابی کننده پذیرفت، اطلاعات تاییدیه برگردانده می شود ''
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یا the تکمیل شده یا the پذیرفته شده باشد، اطلاعات تایید برگردانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Note that the call will be made on the "approver" partner to perform the approve operation.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که تماس با شریک "تأیید کننده" برای انجام عملیات تایید برقرار می شود
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که تماس با شریک \"approver\" برای اجرای عملیات تایید انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fourth approver at LevelOne (special approver).
[ترجمه گوگل]تایید کننده چهارم در LevelOne (تأیید کننده ویژه)
[ترجمه ترگمان]Fourth چهارم در LevelOne (approver خاص)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fourth approver at LevelTwo (special approver).
[ترجمه گوگل]تایید کننده چهارم در LevelTwo (تأیید کننده ویژه)
[ترجمه ترگمان]Fourth چهارم در LevelTwo (approver خاص)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the case of this example, this serviceLinkType will be used to link the customer to the process, as well as the process to the loan approver.
[ترجمه گوگل]در مورد این مثال، از این serviceLinkType برای پیوند دادن مشتری به فرآیند و همچنین فرآیند به تأیید کننده وام استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در مورد این مثال، این serviceLinkType برای پیوند مشتری به فرآیند و نیز فرآیند پرداخت وام مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one that approves, one that consents, one that favors

پیشنهاد کاربران

approve ؛ با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی با یک تعریف موازی و غیرانطباقی با ریشه ی این کلمه به معنی تأیید شدن
تحلیل و تفسیر و فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات و کلمات هم خانواده به لحاظ یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف در متن زیر تبیین شده است ؛
...
[مشاهده متن کامل]

حرف ( پ ) در کلمه ی approve در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوا از ابزارهای ایجاد کلام واقع شده در دهان قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد به طوری که بدون در نظر گرفتن افزونه ی حرف آ در ابتدای ساختمان این کلمه و مشاهده کلمه ی پُرُف یا پُرُوْ از طریق این قانون کلمه ی بار در ساختمان این کلمه قابل مشاهده می شود.
چنانچه حروف کلمه ی بار را نیز بخواهیم از همدیگر تجزیه و تحلیل کنیم ، افزونه ی حرف ب در ابتدای ساختمان کلمه ی بار برای کلمه ی آر که حرف ب به آن چسبیده است به معنی با بار و یا دارای انرژی جهت وار شدن و وَر آمدن قابل مشاهده است.
روند جریان سیال مفهوم کلمه ی بار در آبراه سیال کلمات جهت مشاهده کلمات هم خانواده در ساختمان کلمه ی باریک، که حرف ( ک ) در انتهای ساختمان این کلمه نماد تصغیر و کوچک سازی می باشد به معنی کم بار و دارای بار کم قابل تعریف است.
پروفایل ؛
با توجه به تاریخچه و پیشینه و ریشه ی مشترک زبان ها در مبحث زبانشناسی، تعریفی که قابل تحلیل و تفسیر می باشد بدینصورت قابل تبیین می شود ؛
کلمه ی پروفایل به لحاظ معنا و مفهوم نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه در قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با اصطلاح پُرُف کردن لباس و پاراف کردن و کلمه ی aprovied با ترجمه و برگردان آن به زبان فارسی به معنی تایید شدن و professional به معنی حرفه ای و همچنین کلمه ی بروفه و بَرف و بروفن و پارافین و پروفسور و پروفیل و. . . می باشد.
کلماتی مثل پُرُوْ و پروف و پاراف کردن و بروفن و برف و بروفه که به معنی دارای انرژی و نیرو و دارای بار و بارگذاری شده دارای معنا و مفهوم می باشد از کلمه ی پارا پارس پریز پرزیدنت پُرس پرستار و. . . منشعب شده است.
در مجموع کلمه ی پروفایل به معنی بارگذاری جهت به بار آمدن و به بَر و رو آمدن دارای معنا و مفهوم می باشد. یعنی قسمتی یا بخشی که اطلاعات خودمان را در آن بارگذاری می کنیم.
پُرُو یا پُرُوف ؛ پروف کردن لباس با ریخت دیگر آن بُرُو یا بروف کردن به معنی لباس را در بَر کردن و بارگذاری و بَر و رو دادن به لباس جهت تایید شدن یا بَر و رو ایجاد کردن برای لباس که با نگارش این کلمه در زبان انگلیسی approve به معنی تأیید شدن می باشد.
و یا به معنی به تن کردن لباس جهت برآمده شدن یا وَرآمدن لباس.
به گونه ای که اگر از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات برای ساختمان کلمه ی پُرُو افزونه ی حرف آ را به عنوان باب ورود به کلمه نصب کنیم کلمه ی approve به معنی تأیید شدن قابل مشاهده می شود.
برف ؛ این کلمه نیز که در نزولات آسمانی در فصل زمستان باعث بارگذاری جهت به بار آمدن و باروری طبیعت می شود و دارای عینیت است در عالم واقع منطبق با این تعریف می باشد.
بروفه ؛ بُروف شده ، پاراف شده ، بارگذاری شده و دارای بار و به بار آمده و دارای بَر و رو و با تعریف دیگر آن به معنی خوش بَر و رو.
بروفن ؛ این کلمه نیز مرتبط با مفهوم کلمه ی برف در علم پزشکی جهت بارگذاری و باررسانی مواد لازم به بدن جهت تسکین درد یک اصطلاح رایج می باشد.
همچنین تعریف فوق برای کلمه ی پروف در کلمه ی پروفسور و پروفسشنال به معنی پُر بار و دارای بار با تعریف موازی آن به معنی حرفه ای دارای عینیت و انطباق می باشد.
کلمه ی دیگری که با این تعریف جور در می آید کلمه ی پارافین که در شمع سازی رایج می باشد به معنی دارای بار قابل مشاهده می باشد.
پاراف ؛ اصطلاح پاراف کردن نامه ها در مکاتبات اداری در زمانی می باشد که نامه ها قبل از ارسال جهت تایید شدن نهایی آن بازبینی و ویرایش و نگارش می شود.
پروفسور ؛
این کلمه از ترکیب دو کلمه با یک مفهوم مشترک ایجاد شده است کلمه ی پارس و فارس و با ریخت پارس فارسور و با ریخت خلاصه شده ی آن پروفسور
در لابلای توضیحات ذیل که در مورد کلمه appraisal
آمده است فلسفه پیدایش کلمه پرفسور خدمت عزیزان تبیین گردیده است.
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
اگر از قانون اولویت تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه، کلماتی مثل پارس فارس پرایس پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت پاریس پیریس پارادیس پُرسش پِریز فارس سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر مسافرت حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند.
کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی.
حالا چطور این مفهوم در این کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته.
کلمه پِریز یا پاریس و پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی رایس و پرایس می کنیم نیز همین رویه موجود است.
البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش نیز یعنی کسب بار علمی و حل مسئله.
و در بُعد و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح یک پُرس غذا همین مفهوم را دارد.
یا کلمه پروفسور که به شخصی که در مرزهای علم مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد.
و یا کلمه پرافیت که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود به جامعه بشری می رساند.
لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز یا درجه و پاداش ترجمه شده است به معنی پریز نمودن یا پرایز نمودن جهت ایجاد مفهومی به نام پرزیدنت نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود.
کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد.
علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) کلمه صوت جریان صدا را بیان می کند و صدا عمل ایجاد صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر حذف گردیده است. نمونه مشابه این دو کلمه در زبان فارسی برای کلمه ی بار کلمه آری هست که حرف ب به معنی با در کلمه ی آر و بار به معنی با انرژی یا دارای بار که هم خانواده با آرمان ارتش آریا آرام آرامش و غیره می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.

شاهد، تصدیق کننده، تأیید کننده