approve of

پیشنهاد کاربران

موافق بودن با، موافقت کردن، تأیید کردن
He wouldn t approve of me meeting you
او ملاقات من با تو رو تأیید نمی کنه. او موافق نیست که باهات ملاقات داشته باشم.
قبول داشتن چیزی
from ad "to" ( see ad - ) probare "to try, test something ( to find if it is good ) , "
به صحه ازبرای
نظر مثبت داشتن در مورد چیزی
موافق با
I just don't approve of the bells on the new trams - they're far too nice. معنی تایید کردن تصویب کردن

تایید کردن

تایید کردن

بپرس