1. they thanked him appropriately
به طور شایسته ای از او سپاسگزاری کردند.
2. The empirical sceptic appropriately responds: how do you know?
[ترجمه گوگل]شکاک تجربی به درستی پاسخ می دهد: از کجا می دانید؟
[ترجمه ترگمان]شکاک تجربی به درستی پاسخ می دهد: شما از کجا می دانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شکاک تجربی به درستی پاسخ می دهد: شما از کجا می دانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The painters met, appropriately enough, in an art gallery .
[ترجمه گوگل]نقاشان، به اندازه کافی، در یک گالری هنری ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]نقاشان در یک گالری هنری به حد کافی با هم آشنا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقاشان در یک گالری هنری به حد کافی با هم آشنا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Try to dress appropriately for each occasion.
[ترجمه زینب] سعی کنید برای هرموقعیت لباس مناسب بپوشید|
[ترجمه گوگل]سعی کنید برای هر موقعیت مناسب لباس بپوشید[ترجمه ترگمان]سعی کنید برای هر موقعیت مناسب لباس بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She didn't think we were appropriately dressed for a wedding.
[ترجمه گوگل]او فکر نمی کرد که ما برای عروسی لباس مناسب پوشیده ایم
[ترجمه ترگمان]او فکر نمی کرد ما برای عروسی مناسب باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او فکر نمی کرد ما برای عروسی مناسب باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's entitled, appropriately enough, "Art for the Nation".
[ترجمه گوگل]این عنوان، به اندازه کافی، "هنر برای ملت" است
[ترجمه ترگمان]حق است، به اندازه کافی، \"هنر برای ملت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حق است، به اندازه کافی، \"هنر برای ملت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chain of volcanoes is known, appropriately enough, as the 'Ring of Fire'.
[ترجمه گوگل]زنجیره ای از آتشفشان ها به اندازه کافی به عنوان "حلقه آتش" شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]زنجیر آتشفشان به اندازه کافی به اندازه حلقه آتش به اندازه کافی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنجیر آتشفشان به اندازه کافی به اندازه حلقه آتش به اندازه کافی شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was appropriately garbed in funereal black.
[ترجمه گوگل]لباس مشکی مراسم تشییع جنازه را به تن داشت
[ترجمه ترگمان]او در لباس سیاه عزا به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در لباس سیاه عزا به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The learner acts appropriately on receiving verbal instructions or requests.
[ترجمه گوگل]یادگیرنده با دریافت دستورات یا درخواست های شفاهی به درستی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]یاد گیرنده به طور مناسب به دریافت دستور و یا درخواست شفاهی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یاد گیرنده به طور مناسب به دریافت دستور و یا درخواست شفاهی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The development of a corporate culture which deals appropriately with risks is most important.
[ترجمه گوگل]توسعه فرهنگ شرکتی که به طور مناسب با ریسک ها برخورد می کند، بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]توسعه فرهنگ شرکتی که به طور مناسب با ریسک سر و کار دارد، بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توسعه فرهنگ شرکتی که به طور مناسب با ریسک سر و کار دارد، بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The New Zealanders, appropriately garbed in funereal black, arrive next week to scatter the ashes.
[ترجمه گوگل]نیوزلندیها که لباس سیاه مراسم تشییع جنازه به تن دارند، هفته آینده میآیند تا خاکستر را پراکنده کنند
[ترجمه ترگمان]The، garbed که در لباس سیاه عزا گرفته بودند هفته بعد به راه افتادند تا خاکستر را پراکنده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The، garbed که در لباس سیاه عزا گرفته بودند هفته بعد به راه افتادند تا خاکستر را پراکنده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He sat appropriately in his chair and accepted explanations for the work that was to begin.
[ترجمه گوگل]او به درستی روی صندلی خود نشست و توضیحاتی را برای کاری که قرار بود شروع شود، پذیرفت
[ترجمه ترگمان]در صندلی اش نشست و توضیحاتی را که می بایست آغاز شود پذیرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در صندلی اش نشست و توضیحاتی را که می بایست آغاز شود پذیرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Instead, he used wit appropriately, as in some of his parables.
[ترجمه گوگل]در عوض، مانند برخی از تمثیلهایش، از شوخ طبعی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]در عوض، از لطافت طبع، مانند برخی از تمثیل ها، استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض، از لطافت طبع، مانند برخی از تمثیل ها، استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Appropriately, for one named after a wife-murderer, Mr Punch remained a misogynist to the end.
[ترجمه گوگل]به درستی، آقای پانچ تا آخر یک زن ستیز باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه یکی از آن ها به نام قاتل زن نام گذاری شد، آقای Punch از زن بیزار ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه یکی از آن ها به نام قاتل زن نام گذاری شد، آقای Punch از زن بیزار ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I write reams of dry prose with appropriately technical language and what my colleagues consider scientific consequence.
[ترجمه گوگل]من انبوهی از نثر خشک را با زبان فنی مناسب و آنچه همکارانم نتیجه علمی می دانند می نویسم
[ترجمه ترگمان]من ده ها نثر خشک با زبان فنی و آنچه که همکاران من نتیجه علمی را در نظر می گیرند می نویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من ده ها نثر خشک با زبان فنی و آنچه که همکاران من نتیجه علمی را در نظر می گیرند می نویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید