دیکشنری
مترجم
بپرس
apprised
/əˈpraɪzd/
/əˈpraɪzd/
اگاه
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. i apprised him of the political situation in washington
او را در جریان سیاسی واشنگتن قرار دادم.
پیشنهاد کاربران
آگاه
در جریان ( بودن )
مطلع
خبردار ( بودن )
+ عکس و لینک