apprenticeship

/əˈprentəsˌʃɪp//əˈprentɪʃɪp/

معنی: شاگردی، تلمذ، کاراموزی
معانی دیگر: شاگردی، تلمذ، کاراموزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of working for another to learn that person's skill or trade, or the act of becoming engaged in this way.

- She learned all the skills of a professional chef during her apprenticeship.
[ترجمه گوگل] او تمام مهارت های یک سرآشپز حرفه ای را در دوران کارآموزی خود آموخت
[ترجمه ترگمان] او تمام مهارت های یک آشپز ماهر را در دوره apprenticeship یاد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- How did his apprenticeship to the carpenter come about?
[ترجمه گوگل] شاگردی او نزد نجار چگونه شکل گرفت؟
[ترجمه ترگمان] دوره کارآموزی به نجار چطور بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his apprenticeship lasted seven years
شاگردی او هفت سال طول کشید.

2. his apprenticeship was behind him
(دوران) شاگردی او سپری شد.

3. There needs a long apprenticeship to understand the mystery of the world’s trade.
[ترجمه گوگل]برای درک رمز و راز تجارت جهان نیاز به یک کارآموزی طولانی است
[ترجمه ترگمان]برای درک معمای تجارت جهان یک دوره کارآموزی طولانی لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's serving an apprenticeship as a printer.
[ترجمه گوگل]او در حال خدمت به عنوان یک چاپگر است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک پرینتر خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was in the second year of her apprenticeship as a carpenter.
[ترجمه گوگل]او در سال دوم شاگردی خود به عنوان نجار بود
[ترجمه ترگمان]او در سال دوم دوره کارآموزی او به عنوان یک نجار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had served his apprenticeship as a plumber.
[ترجمه گوگل]او دوران شاگردی خود را به عنوان لوله کش گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]او دوره شاگردی خود را به عنوان لوله کش خدمت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After he'd served his apprenticeship he found work overseas.
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن دوره کارآموزی، کار در خارج از کشور پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از این که در دوره کارآموزی خدمت کرد، در خارج از کشور کار پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His brother graduated from the apprenticeship program in 1993 and is employed as a screen printer.
[ترجمه گوگل]برادرش در سال 1993 از دوره کارآموزی فارغ التحصیل شد و به عنوان چاپگر صفحه مشغول به کار است
[ترجمه ترگمان]برادرش در سال ۱۹۹۳ از برنامه کارآموزی فارغ التحصیل شد و به عنوان چاپگر screen استخدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His apprenticeship was behind him.
[ترجمه گوگل]شاگردی او پشت سرش بود
[ترجمه ترگمان]دوره کارآموزی او در پشت سر او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For potential solicitors the apprenticeship to an experienced solicitor in the form of articles of clerkship performs the same function.
[ترجمه گوگل]برای وکلای بالقوه، کارآموزی به یک وکیل با تجربه در قالب مقالات کارآموزی همان کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]برای مشاوران حقوقی، دوره کارآموزی به یک وکیل باتجربه در شکل مقالات of نیز همان عملکرد را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After completing his apprenticeship he suffered a breakdown in health and was compelled to abandon his intended profession.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام دوره کارآموزی، از نظر سلامتی دچار اختلال شد و مجبور شد حرفه مورد نظر خود را رها کند
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام دوره شاگردی او دچار مشکل سلامت شد و مجبور شد شغل مورد نظرش را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are exceptions to the rules of party apprenticeship and nepotism.
[ترجمه گوگل]از قواعد شاگردی حزبی و خویشاوندی استثنائاتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در قوانین دوره کارآموزی و انتصاب های فامیلی استثنا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I braced myself for my apprenticeship to Mr Broadhurst.
[ترجمه گوگل]من خودم را برای شاگردی نزد آقای برودهرست آماده کردم
[ترجمه ترگمان]خود را برای کارآموزی به آقای Broadhurst آماده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Not for him the path of apprenticeship followed by his two younger brothers - at least, not quite.
[ترجمه گوگل]برای او راه شاگردی که دو برادر کوچکترش دنبال کردند - حداقل نه کاملاً برای او نیست
[ترجمه ترگمان]نه به خاطر او راهی که دو برادر کوچک تر او را دنبال می کردند - حداقل نه کاملا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After an arduous five-year apprenticeship in the disciplines of war the twenty-one-year-old Duke had produced his masterpiece.
[ترجمه گوگل]دوک بیست و یک ساله پس از یک کارآموزی دشوار پنج ساله در رشته های جنگ، شاهکار خود را ساخته بود
[ترجمه ترگمان]دوک بیست و یک ساله پس از گذراندن یک دوره پنج ساله سخت در رشته های جنگ، شاهکار خود را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاگردی (اسم)
studentship, apprenticeship, discipleship, journeywork

تلمذ (اسم)
studentship, apprenticeship, pupilage, pupillage

کاراموزی (اسم)
apprenticeship, novitiate, noviciate

انگلیسی به انگلیسی

• time of training, learning of a trade by working alongside a master craftsman
a person's apprenticeship is the period of time they spend learning the skills they need to do their job properly.
an apprenticeship is also the fixed period of time that someone spends working as an apprentice.

پیشنهاد کاربران

معمولا با فعل do و serve میاد و به معنی دوره کاراموزی گذراندن هست
دوره کارآموزی/ شاگردی.
در حقوق به معنای کار آموزی
استادشاگردی؛ روشی آموزشی که در آن نسل جدید ضمن کار به صورت عملی زیر دست یک استاد کار می کند و به تدریج مهارت های لازم را از او فرامی گیرد.
شاگردی
کارورزی

بپرس