apprehensible

/ˌæprɪˈhensəbl̩//ˌæprɪˈhensəbl̩/

معنی: قابل فهم
معانی دیگر: قابل درک، فهمیدنی، دریافتنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: apprehensibly (adv.), apprehensibility (n.)
• : تعریف: able to be perceived or understood.

- Illustrations will make your lecture more apprehensible.
[ترجمه گوگل] تصاویر، سخنرانی شما را قابل درک تر می کند
[ترجمه ترگمان] Illustrations سخنرانی شما را more خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Car, although the black bear still mean not apprehensible, the rabbit still kept getting hold of a motorcycle.
[ترجمه گوگل]ماشین، اگرچه خرس سیاه هنوز به معنای غیرقابل درک است، خرگوش همچنان موتورسیکلت را در دست می گرفت
[ترجمه ترگمان]ماشین با وجود این که خرس سیاه هنوز بدجنس نیست، خرگوش هنوز از موتور سیکلت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then, it becomes apprehensible that Huang Gang's artworks include the artist's historic memory and personal emotion in deeper level more than a simple social image.
[ترجمه گوگل]سپس، قابل درک می‌شود که آثار هنری هوانگ گانگ بیش از یک تصویر اجتماعی ساده، حافظه تاریخی و احساسات شخصی هنرمند را در سطح عمیق‌تری شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان]سپس، تبدیل به apprehensible می شود که آثار هنری Huang شامل حافظه تاریخی هنرمند و احساسات شخصی در سطوح عمیق تر بیش از یک تصویر اجتماعی ساده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Embodiments : Tactile or visual models that are meant to represent mathematical relationships and concepts in a ready apprehensible form.
[ترجمه گوگل]تجسم ها: مدل های لمسی یا بصری که قرار است روابط و مفاهیم ریاضی را به شکلی قابل درک نشان دهند
[ترجمه ترگمان]Embodiments: Tactile یا مدل های بصری که به منظور نمایش روابط ریاضی و مفاهیم در فرم apprehensible آماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These dilemmas to be comprehended alone in " Statesman " are not likely digestible, but if put in the whole system of Plato's political ideology, they are rather more apprehensible .
[ترجمه گوگل]این دوراهی‌ها که به تنهایی در «استیتمن» قابل درک هستند، احتمالاً قابل هضم نیستند، اما اگر در کل نظام ایدئولوژی سیاسی افلاطون قرار گیرند، بیشتر قابل درک هستند
[ترجمه ترگمان]این معضلات تنها در \"Statesman\" به تنهایی قابل هضم نیستند، بلکه اگر در کل سیستم ایدیولوژی سیاسی افلاطون قرار گیرند، نسبتا \"apprehensible\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What he craved was neither luxury nor the high rhetoric of history painting, but apprehensible truth, visible, familiar, open to touch and repetition.
[ترجمه گوگل]چیزی که او میل داشت نه تجمل بود و نه شعار بالای نقاشی تاریخ، بلکه حقیقتی قابل درک بود، قابل مشاهده، آشنا، قابل لمس و تکرار
[ترجمه ترگمان]چیزی که او می طلبید، نه تجمل بود و نه فصاحت و بلاغت بالا نقاشی تاریخ، اما حقیقت، مشهود، آشنا، باز برای لمس و تکرار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Data mining is to extract some people interested, potential and useful knowledge from the data, and to present them in some apprehensible forms.
[ترجمه گوگل]داده کاوی عبارت است از استخراج دانش علاقه مند، بالقوه و مفید از داده ها و ارائه آنها به اشکال قابل درک
[ترجمه ترگمان]داده کاوی برای استخراج برخی از افراد علاقمند، پتانسیل و مفید از داده ها، و ارائه آن ها در برخی اشکال apprehensible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An interesting element of last July's Wikileaks release of Afghani war documents was the use of data visualization by independent parties to make the vast amount of data apprehensible.
[ترجمه گوگل]یکی از عناصر جالب انتشار اسناد جنگ افغانستان توسط ویکی لیکس در جولای گذشته، استفاده از تجسم داده ها توسط احزاب مستقل برای قابل درک کردن حجم عظیم داده ها بود
[ترجمه ترگمان]یک عنصر جالب از انتشار اسناد جنگ افغانستان در جولای سال گذشته، استفاده از تجسم داده ها از سوی احزاب مستقل برای ایجاد مقدار بسیار زیاد داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل فهم (صفت)
apprehensible, intelligible

انگلیسی به انگلیسی

• understandable, able to be grasped by the mind or felt by the senses

پیشنهاد کاربران

بپرس