1. the thirsty old man gulped down the water appreciatively
پیرمرد تشنه آب را با قدردانی سرکشید.
2. He drained his glass and smacked his lips appreciatively.
[ترجمه گوگل]لیوانش را خالی کرد و با قدردانی لب هایش را به هم زد
[ترجمه ترگمان]لیوانش را خالی کرد و با تحسین لب هایش را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لیوانش را خالی کرد و با تحسین لب هایش را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Across the table, his son Benjie munched appreciatively.
[ترجمه گوگل]آن سوی میز، پسرش بنجی با قدردانی زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]در آن سوی میز، پسرش مشغول خوردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در آن سوی میز، پسرش مشغول خوردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He sipped the warm milk appreciatively.
[ترجمه گوگل]شیر گرم را با قدردانی می خورد
[ترجمه ترگمان]او شیر گرم را با تحسین نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شیر گرم را با تحسین نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "Mmm, " she murmured appreciatively.
[ترجمه گوگل]او با قدردانی زمزمه کرد: "ممم "
[ترجمه ترگمان]او با لحنی تشویق آمیز گفت: اممم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با لحنی تشویق آمیز گفت: اممم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A few of the Dorcas gang chortled appreciatively.
[ترجمه گوگل]تعدادی از باند دورکاس با قدردانی به صدا در آمدند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از گروه Dorcas با لحنی تشویق آمیز خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند نفر از گروه Dorcas با لحنی تشویق آمیز خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Kay McGovern rose to his feet, cheering appreciatively when the performance ended.
[ترجمه گوگل]کی مک گاورن از جایش بلند شد و وقتی اجرا به پایان رسید، تشویقش کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی نمایش پایان یافت، McGovern از جا برخاست و با تشویق او را تشویق به تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی نمایش پایان یافت، McGovern از جا برخاست و با تشویق او را تشویق به تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I laugh appreciatively at his sarcasm, and I never flinch, outwardly at least, at his slams.
[ترجمه گوگل]به طعنههای او با قدردانی میخندم، و حداقل از نظر ظاهری، هرگز از سرزنشهایش کوتاهی نمیکنم
[ترجمه ترگمان]با تحسین به طعنه او می خندم و من هیچ وقت به هیچ روی خود را از او جدا نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تحسین به طعنه او می خندم و من هیچ وقت به هیچ روی خود را از او جدا نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She smiled appreciatively at him.
[ترجمه گوگل]او با قدردانی به او لبخند زد
[ترجمه ترگمان]او با تحسین به او لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با تحسین به او لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He smiled appreciatively at the murmur of laughter he'd provoked.
[ترجمه گوگل]از زمزمه خنده ای که برانگیخته بود لبخندی سپاسگزارانه زد
[ترجمه ترگمان]او با تحسین به صدای خنده ای که او را تحریک کرده بود لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با تحسین به صدای خنده ای که او را تحریک کرده بود لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She looked appreciatively at Blair's lovely pictures.
[ترجمه گوگل]او با قدردانی به تصاویر دوست داشتنی بلر نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت به تصاویر دوست داشتنی بلر نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به سرعت به تصاویر دوست داشتنی بلر نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She flicked her lectu almost appreciatively and had the good graces to flush a bit.
[ترجمه گوگل]او تقریباً با قدردانی سخنرانیاش را تکان داد و این لطف را داشت که کمی شسته شود
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از تحسین و تحسین نگاهش کرد و لطف کرد که کمی سرخ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از تحسین و تحسین نگاهش کرد و لطف کرد که کمی سرخ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She eyed Obi - Wan appreciatively before setting down the dishes and helping Luke into the high chair.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ظروف را زمین بگذارد و به لوک کمک کند روی صندلی بلند بنشیند، با قدردانی به اوبی - وان نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه غذا را کنار بگذارد و به لوک کمک کند تا روی صندلی بلند بنشیند، با حالتی تشویق آمیز به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه غذا را کنار بگذارد و به لوک کمک کند تا روی صندلی بلند بنشیند، با حالتی تشویق آمیز به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He gazed appreciatively at the twin curves formed by the outline of the dilapidated tile roof.
[ترجمه گوگل]او با قدردانی به منحنی های دوقلویی که از طرح کلی سقف کاشی فرسوده تشکیل شده بود خیره شد
[ترجمه ترگمان]با حالت appreciatively به دو منحنی که با طرح کلی سقف کاشی شده ایجاد شده بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با حالت appreciatively به دو منحنی که با طرح کلی سقف کاشی شده ایجاد شده بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Mr. Bob lit his cigar, savoured it appreciatively.
[ترجمه گوگل]آقای باب سیگارش را روشن کرد و با قدردانی از آن لذت برد
[ترجمه ترگمان]آقای باب سیگارش را آتش زد و تشویق کنان از آن لذت برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آقای باب سیگارش را آتش زد و تشویق کنان از آن لذت برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید