appreciative

/əˈpriːʃiˌetɪv//əˈpriːʃiətɪv/

معنی: قدردان، قدرشناس، مبنی بر قدردانی
معانی دیگر: سپاسگزار، متشکر، حق شناسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: appreciatively (adv.)
• : تعریف: feeling or capable of feeling gratitude or appreciation.
متضاد: captious, dull, thankless, ungrateful
مشابه: grateful, thankful

- He was very appreciative of his grandparents' help.
[ترجمه گوگل] او از کمک پدربزرگ و مادربزرگش بسیار قدردان بود
[ترجمه ترگمان] او از پدر بزرگ و مادر بزرگش بسیار سپاسگزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I was not appreciative as a child, but I learned to be thankful.
[ترجمه گوگل] من در کودکی قدردان نبودم، اما یاد گرفتم شکرگزار باشم
[ترجمه ترگمان] من به عنوان یک کودک تشکر نکردم، اما یاد گرفتم که سپاسگزار باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i am appreciative of all you have done for me
از آنچه در حقم کرده اید سپاسگزارم.

2. There is a murmur of appreciative laughter.
[ترجمه گوگل]زمزمه خنده قدردانی به گوش می رسد
[ترجمه ترگمان]زمزمه ای حاکی از قدردانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company was very appreciative of my efforts.
[ترجمه گوگل]این شرکت از تلاش های من بسیار قدردانی کرد
[ترجمه ترگمان]شرکت از تلاش های من بسیار سپاسگزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's nice to have an appreciative audience.
[ترجمه گوگل]داشتن یک مخاطب قدرشناس خوب است
[ترجمه ترگمان]خوب است که شنوندگان appreciative داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The actor basked in appreciative applause.
[ترجمه گوگل]این بازیگر با تشویق های قدردانی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]بازیگر با تشویق و تحسین از جا برخاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are extremely appreciative of your friendly advice.
[ترجمه گوگل]ما از مشاوره دوستانه شما بسیار قدردان هستیم
[ترجمه ترگمان]ما از نصیحت دوستانه شما بسیار سپاسگزار هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was deeply appreciative of your help.
[ترجمه گوگل]او عمیقاً از کمک شما قدردان بود
[ترجمه ترگمان]او عمیقا از کمک تو قدردانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The appreciative audience applauded.
[ترجمه گوگل]حضار قدردان تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]حضار قدردان کف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The students are deeply appreciative of the help of youdao dict.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان عمیقاً از کمک dict youdao قدردانی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به شدت از کمک of dict قدردانی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have been very appreciative of their support.
[ترجمه گوگل]ما از حمایت آنها بسیار قدردان بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از حمایت آن ها بسیار سپاسگزار بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm very appreciative of all the support you've given me.
[ترجمه گوگل]من از همه حمایت هایی که از من کردید بسیار قدردان هستم
[ترجمه ترگمان]من از هر حمایتی که به من دادی قدردانی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm most appreciative of your generosity.
[ترجمه گوگل]من از سخاوت شما بسیار قدردان هستم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر از سخاوت تو قدردانی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was appreciative of Greg's concern for her health.
[ترجمه گوگل]او از نگرانی گرگ برای سلامتی خود قدردان بود
[ترجمه ترگمان]او از نگرانی گرگ به خاطر سلامتی او قدردانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The crowd was particularly appreciative of understudy Ray Walker, who filled in so ably for the ailing star, Colm Wilkinson.
[ترجمه گوگل]جمعیت به‌ویژه قدردان ری واکر بود که دانش‌آموز کم‌مطالعه، کولم ویلکینسون، ستاره‌ی بیمار را به خوبی پر کرد
[ترجمه ترگمان]جمعیت به ویژه از \"understudy ری واکر\"، که آن قدر با مهارت برای ستاره بیمار، Colm ویلکینسن پر شده بود، گرد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قدردان (صفت)
appreciative, grateful

قدرشناس (صفت)
appreciative

مبنی بر قدردانی (صفت)
appreciative

انگلیسی به انگلیسی

• grateful, showing thanks, showing appreciation; capable of increasing in value
an appreciative reaction or expression shows pleasure or gratitude.

پیشنهاد کاربران

۱. قدردان. سپاسگزار ۲. فهمیده. با فهم. با احساس ۳. تحسین آمیز ۴. حاکی از قدردانی
مثال:
Then Allah is indeed appreciative, all - knowing.
پس خداوند براستی سپاسگزار و داناست.
�فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ�
گاهی به معنای ارزیابانه
appreciative inquiry
قدرشناسانه
an appreciative response = پاسخی قدرشناسانه
appreciative = thankful = grateful
ستاینده
ستایشگر
تحسینگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : appreciate
✅️ اسم ( noun ) : appreciation
✅️ صفت ( adjective ) : appreciative / appreciable
✅️ قید ( adverb ) : appreciatively / appreciably
🔝همش اشتباه
Appreciate قدردانی
Appreciative
قدرشناس کسی قدر میدونه یکاری براش بکنی کدر میدونه
نه مثه ادم های الان
ارج گذار
تحسین آمیز، ستایش بار، تمجیدگونه
درک کننده

بپرس