1. the appreciation in the price of stocks
ترقی بهای سهام
2. a full appreciation of the risks involved
ارزیابی کامل مخاطرات مربوطه
3. they expressed their appreciation
آنان (مراتب) امتنان خود را ابراز داشتند.
4. his speech revealed an appreciation of shakespeare's works
نطق او گویای تبحر او در آثار شکسپیر بود.
5. this gift is a token of our appreciation for your services
این هدیه نشانه ای از سپاسگزاری ما از خدمات شما است.
6. She shows little or no appreciation of good music.
[ترجمه گوگل]او قدردانی کمی از موسیقی خوب نشان می دهد یا اصلاً قدردانی نمی کند
[ترجمه ترگمان]او هیچ علاقه ای به موسیقی خوب نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Please accept this small token of my appreciation.
[ترجمه گوگل]لطفا این نشانه کوچک قدردانی من را بپذیرید
[ترجمه ترگمان]لطفا این نشان کوچک قدردانی من را بپذیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She shows little appreciation of good music.
[ترجمه گوگل]او قدردانی کمی از موسیقی خوب نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او درک کمی از موسیقی خوب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. An appreciation of their own people, it is difficult to be happy.
[ترجمه گوگل]قدردانی از مردم خودشان، سخت است که شاد باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها از مردم خود قدردانی می کنند، شاد بودن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Appreciation of works of art is bound to be dominated by a particular kind of interest.
[ترجمه گوگل]قدردانی از آثار هنری مسلماً تحت سلطه نوع خاصی از علاقه است
[ترجمه ترگمان]قدردانی از آثار هنری منوط به نوعی علاقه خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I have now developed an appreciation of poetry.
[ترجمه گوگل]من اکنون قدردانی از شعر دارم
[ترجمه ترگمان]من در حال حاضر قدردانی از شعر را توسعه داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Children rarely show any appreciation of/for what their parents do for them.
[ترجمه گوگل]کودکان به ندرت از کاری که والدینشان برای آنها انجام می دهند قدردانی می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان به ندرت از آنچه والدینشان برای آن ها انجام می دهند قدردانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They have a stronger appreciation of the importance of economic incentives.
[ترجمه گوگل]آنها درک قوی تری از اهمیت انگیزه های اقتصادی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها درک قوی تری از اهمیت مشوق های اقتصادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I had no appreciation of the problems they faced.
[ترجمه گوگل]من هیچ قدردانی از مشکلات آنها نداشتم
[ترجمه ترگمان]من از مشکلاتی که آن ها با آن ها روبرو بودند قدردانی نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The chairman asked me to express our appreciation of all your hard work.
[ترجمه گوگل]رئیس از من خواست که از همه زحمات شما قدردانی کنم
[ترجمه ترگمان]رئیس از من خواست که قدردانی خود از تمام کاره ای سخت شما را بیان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. These flowers are a token of my appreciation of/for all your help.
[ترجمه گوگل]این گلها نشانی از قدردانی / برای کمک شما هستند
[ترجمه ترگمان]این گل ها نشانه قدردانی من از \/ برای تمام کمک های شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The crowd murmured in appreciation.
[ترجمه گوگل]جمعیت به نشانه قدردانی زمزمه کردند
[ترجمه ترگمان]جمعیت با قدردانی زمزمه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید