appreciable

/əˈpriːʃəbl̩//əˈpriːʃəbl̩/

معنی: قابل تحسین، محسوس، قابل ارزیابی
معانی دیگر: سنجش پذیر، ارزیابی پذیر، قابل اندازه گیری، قابل ملاحظه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: appreciably (adv.)
• : تعریف: capable of being perceived, measured, or estimated.
مترادف: discernible, distinguishable, measurable, perceivable, perceptible
متضاد: imponderable, inappreciable
مشابه: apparent, detectable, knowable, substantial, visible

- There was an appreciable change in the temperature overnight.
[ترجمه گوگل] در طول شب تغییر محسوسی در دما وجود داشت
[ترجمه ترگمان] یک شبه تغییر محسوسی در دما وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There was no appreciable difference in his behavior.
[ترجمه گوگل] هیچ تفاوت محسوسی در رفتار او وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] هیچ تفاوتی در رفتار او وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an appreciable difference
فرق قابل ملاحظه

2. I can find no appreciable differences in the witnesses'descriptions of the accident, they seem the same.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تفاوت قابل ملاحظه ای در توصیف شاهدان حادثه پیدا کنم، آنها یکسان به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]من هیچ تفاوت قابل توجهی در توصیف شاهدان این حادثه نمی بینم، به نظر می رسد که آن ها هم چنین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The increase in salary will be appreciable.
[ترجمه foad bahmani] افزایش حقوق، قابل توجه خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]افزایش حقوق محسوس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]افزایش در حقوق اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's no appreciable change in the patient's condition.
[ترجمه گوگل]هیچ تغییر محسوسی در وضعیت بیمار وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ تغییری در وضعیت بیمار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There has been an appreciable drop in the number of unemployed since the new government came to power.
[ترجمه گوگل]از زمان روی کار آمدن دولت جدید، تعداد بیکاران کاهش چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که دولت جدید به قدرت رسید، افت قابل توجهی در تعداد بیکاران داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We bought an appreciable piece of property.
[ترجمه گوگل]یک ملک قابل توجه خریدیم
[ترجمه ترگمان]ما یک تکه appreciable خریده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new regulations will not make an appreciable difference to most people.
[ترجمه گوگل]مقررات جدید برای اکثر مردم تفاوت محسوسی ایجاد نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید برای اکثر مردم تفاوت چندانی نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An appreciable proportion of these cases was associated with high morbidity and mortality.
[ترجمه گوگل]نسبت قابل توجهی از این موارد با عوارض و مرگ و میر بالا همراه بود
[ترجمه ترگمان]نسبت قابل توجهی از این موارد با عوارض و میزان مرگ و میر بالایی همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Military leaders have seen no appreciable change in the situation.
[ترجمه گوگل]رهبران نظامی هیچ تغییر محسوسی در وضعیت ندیده اند
[ترجمه ترگمان]رهبران نظامی شاهد تغییر محسوسی در این وضعیت نبوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Likewise no appreciable changes in waist-hip ratio occur with small fluctuations in weight.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، با نوسانات کوچک وزن، هیچ تغییر محسوسی در نسبت دور کمر به باسن رخ نمی دهد
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب هیچ تغییر محسوسی در نسبت کمر - باسن با نوسانات کوچک در وزن رخ نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You do not want to run the appreciable risk of making a bad mistake before your new career has really started.
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید قبل از اینکه حرفه جدیدتان واقعاً شروع شود، در معرض خطر قابل توجهی از انجام یک اشتباه بد باشید
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید قبل از اینکه شغل جدید شما واقعا شروع شود، ریسک زیادی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is because the gravitational forces are appreciable over much larger distances than the non-gravitational forces.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که نیروهای گرانشی در فواصل بسیار بزرگتر از نیروهای غیر گرانشی قابل مشاهده هستند
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که نیروهای گرانشی نسبت به نیروهای جاذبه ای دارای فاصله های بسیار بیشتری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Producing appreciable quantities demands somewhat laborious and delicate manipulations of yeast.
[ترجمه گوگل]تولید مقادیر قابل توجهی نیاز به دستکاری های سخت و ظریف مخمر دارد
[ترجمه ترگمان]مقادیر قابل ملاحظه تولید شده نیازمند دستکاری و کنترل دقیق مخمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the angle. head centrifuge, no appreciable intermixing occurs. 2
[ترجمه گوگل]در زاویه سانتریفیوژ سر، هیچ اختلاط قابل توجهی رخ نمی دهد 2
[ترجمه ترگمان]در زاویه با استفاده از سانتریفیوژ، هیچ intermixing رخ نمی دهد ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تحسین (صفت)
admirable, appreciable

محسوس (صفت)
appreciable, sensible, phenomenal, tangible, perceptible

قابل ارزیابی (صفت)
appreciable

انگلیسی به انگلیسی

• substantial; capable of being seen or measured, discernible
an appreciable amount or effect is large enough to be important or clearly noticed.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : محسوس
An appreciable difference
یک تفاوت محسوس
قابل درک
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : appreciate
✅️ اسم ( noun ) : appreciation
✅️ صفت ( adjective ) : appreciative / appreciable
✅️ قید ( adverb ) : appreciatively / appreciably
در خور توجه
قابل توجه، قابل ملاحظه یا چشمگیر
حائز اهمیت
محسوس

بپرس