• (1)تعریف: to estimate the quality or nature of. • مترادف: assess, estimate, evaluate, gauge • مشابه: appreciate, figure, guess, judge, reckon, value
- The casting director must quickly appraise each actor's performance during the auditions.
[ترجمه گوگل] مدیر بازیگران باید به سرعت عملکرد هر بازیگر را در طول تستها ارزیابی کند [ترجمه ترگمان] مدیر انتخاب باید به سرعت عملکرد هر بازیگر را در حین تست هنرپیشگی ارزیابی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The council needs some time to appraise the situation before making a decision.
[ترجمه گوگل] شورا قبل از تصمیم گیری نیاز به زمان دارد تا وضعیت را ارزیابی کند [ترجمه ترگمان] این شورا باید قبل از تصمیم گیری وضعیت را ارزیابی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to determine the monetary value of (something) according to size, quality, and other features. • مترادف: assess, estimate, evaluate, valuate, value • مشابه: assay, gauge, price
- The necklace was appraised at over ten thousand dollars.
[ترجمه گوگل] این گردنبند بیش از ده هزار دلار ارزیابی شد [ترجمه ترگمان] گردن بند را در حدود ده هزار دلار ارزیابی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. An employer should appraise the ability of his employees.
[ترجمه گوگل]یک کارفرما باید توانایی کارکنان خود را ارزیابی کند [ترجمه ترگمان]کارفرما باید توانایی کارمندان خود را ارزیابی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Greenpeace has been invited to appraise the environmental costs of such an operation.
[ترجمه گوگل]صلح سبز برای ارزیابی هزینه های زیست محیطی چنین عملیاتی دعوت شده است [ترجمه ترگمان]صلح سبز برای ارزیابی هزینه های زیست محیطی چنین عملیاتی دعوت شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We had an expert appraise the house before we bought it.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] ما قبل از خرید خانه، انرا به طور حرفه ای و کامل ارزیابی کردیم .
|
[ترجمه سیروس نیکجو] قبل اینکه خانه را بخریم توسط یک کارشناس آن را مورد ارزیابی قرار دادیم.
|
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه خانه را بخریم، یک متخصص ارزیابی کرده بودیم [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بخریمش، یه تیم ماهر رو ارزیابی کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They tried to appraise the poet-ry of John Milton.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] انها سعی کردند اشعار جان میلتون را ارزیابی کنند.
|
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند شعر جان میلتون را ارزیابی کنند [ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند که شاعر را، که از جان میلتون بود، ارزیابی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She stepped back to appraise her workmanship.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] او یک قدم به عقب برداشت تا کارکرد او را ارزیابی کند.
|
[ترجمه گوگل]او عقب نشینی کرد تا مهارت کار خود را ارزیابی کند [ترجمه ترگمان]کیت قدم به عقب برداشت تا کارش را ارزیابی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In co-operation with other professionals, social workers will appraise the individual's needs.
[ترجمه گوگل]مددکاران اجتماعی با همکاری سایر متخصصان نیازهای فرد را ارزیابی خواهند کرد [ترجمه ترگمان]در هم کاری با متخصصان دیگر، مددکاران اجتماعی نیازهای فردی را ارزیابی خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is of course difficult to appraise peoples' motives for buying or selling derivative assets, so mere observation is insufficient.
[ترجمه گوگل]البته ارزیابی انگیزه افراد برای خرید یا فروش دارایی های مشتقه دشوار است، بنابراین مشاهده صرف کافی نیست [ترجمه ترگمان]البته ارزیابی انگیزه های مردم برای خرید یا فروش دارایی های مشتق بسیار دشوار است، بنابراین مشاهده محض کافی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We will improve the Governments' decommissioning proposals and appraise, with the industry, effective technical conservation measures.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهادات دولت ها را بهبود خواهیم داد و اقدامات حفاظت فنی موثر را با صنعت ارزیابی خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]ما پیشنهادها انحلال دولت و ارزیابی، با صنعت، اقدامات موثر حفاظت تکنیکی را بهبود خواهیم داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Secondly, to appraise the current strategies of various participants in the market and to propose alternative strategies.
[ترجمه گوگل]ثانیا، ارزیابی استراتژی های فعلی شرکت کنندگان مختلف در بازار و پیشنهاد استراتژی های جایگزین [ترجمه ترگمان]دوم، ارزیابی استراتژی های فعلی شرکت کنندگان مختلف در بازار و ارایه استراتژی های جایگزین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Volunteer activities are hard to appraise in dollar terms, and it is difficult to assess the motivation for them.
[ترجمه گوگل]ارزیابی فعالیت های داوطلبانه بر حسب دلار دشوار است و ارزیابی انگیزه آنها دشوار است [ترجمه ترگمان]ارزیابی فعالیت های داوطلب دشوار است و ارزیابی انگیزه برای آن ها دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. General managers are appraised by their area managers and appraise their assistants.
[ترجمه گوگل]مدیران کل توسط مدیران منطقه خود و دستیاران آنها ارزیابی می شوند [ترجمه ترگمان]مدیران کل توسط مدیران حوزه ارزیابی می شوند و دستیاران خود را ارزیابی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Every few years miners appraise the performance of the board members and vote on whether they should be retained as directors.
[ترجمه گوگل]هر چند سال یکبار معدنچیان عملکرد اعضای هیئت مدیره را ارزیابی می کنند و در مورد اینکه آیا آنها باید به عنوان مدیر ابقا شوند یا خیر، رأی می دهند [ترجمه ترگمان]هر چند سال معدنچیان عملکرد اعضای هییت مدیره را ارزیابی می کنند و به این موضوع رای می دهند که آیا آن ها باید به عنوان مدیر حفظ شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Managers must appraise all staff.
[ترجمه گوگل]مدیران باید همه کارکنان را ارزیابی کنند [ترجمه ترگمان]مدیران باید تمام کارکنان را ارزیابی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We women look on, we appraise, we scrutinize, we admire, we try to remain calm.
[ترجمه گوگل]ما زن ها نگاه می کنیم، ارزیابی می کنیم، بررسی می کنیم، تحسین می کنیم، سعی می کنیم آرام بمانیم [ترجمه ترگمان]ما زن ها به ما نگاه می کنند، ما مورد بررسی و بررسی قرار می گیریم، خوشمان می آید، سعی می کنیم آرام بمانیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Therefore, appraise it in terms of the five fundamental factors and make comparisons of the seven elements later named.
[ترجمه گوگل]بنابراین، آن را از نظر پنج عامل اساسی ارزیابی کنید و هفت عنصری را که بعداً نامگذاری شد، مقایسه کنید [ترجمه ترگمان]بنابراین، آن را از لحاظ پنج عامل اساسی ارزیابی و مقایسه هفت عنصر بعدا نامگذاری شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• estimate value, assess if you appraise something, you consider it carefully and form an opinion about it.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To assess value 💎 🔍 مترادف: Evaluate ✅ مثال: The jeweler appraised the diamond at a high value.
appraise به معنی ارزش یابی کردن ( عموما مربوط به مسائل مالی ) assess به معنی ارزیابی کردن ( یا راستی آزمایی ) apprise به معنی در جریان گذاشتن ( کسی از اتفاقی )
۱. ارزیابی کردن. ارزشیابی کردن. قیمت گذاشتن {روی} ۲. برآورد کردن ۳. ورانداز کردن مثال: First we must appraise the damages. ما ابتدا باید خسارت ها را ارزیابی کنیم.
لانگمن دیکشنری : ارزیابی کردن
اهمیت دادن. مردم به فرهنگ ایرانی خود اهمیت می دهند.