1. his questions were all apposite
پرسش های او همه بجا بودند.
2. The film starts in a graveyard, an apposite image for the decaying society which is the theme of the film.
[ترجمه گوگل]فیلم در یک قبرستان شروع می شود، تصویری مناسب برای جامعه در حال زوال که موضوع فیلم است
[ترجمه ترگمان]فیلم در یک قبرستان شروع می شود، تصویر apposite برای جامعه رو به رو که موضوع فیلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is a very apposite comparison.
4. His observations are, indeed, apposite to the present discussion.
[ترجمه گوگل]مشاهدات او در واقع با بحث حاضر مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]مشاهدات او در واقع، به بحث حاضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I found his speech wholly apposite to the current debate.
[ترجمه گوگل]من سخنان او را کاملاً متضاد با بحث فعلی یافتم
[ترجمه ترگمان]من طرز صحبت او را کام لا بجا و کاملا بجا و کاملا واضح یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her remarks are extremely apposite to the present discussion.
[ترجمه گوگل]اظهارات او با بحث حاضر بسیار مناسب است
[ترجمه ترگمان]سخنان او بی نهایت به بحث حاضر مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This book, then, makes an apposite sequel to her last novel, Le Divorce.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این کتاب دنباله ای مناسب برای آخرین رمان او، طلاق است
[ترجمه ترگمان]در این کتاب آخرین رمان او به نام \"طلاق Divorce\" منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ms. Emerson made a few brief but apposite remarks about the incident.
[ترجمه گوگل]خانم امرسون چند اظهارات کوتاه اما درست در مورد این حادثه بیان کرد
[ترجمه ترگمان]خانم امرسون اظهار نظر مختصر اما apposite در مورد این حادثه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The observations of Lord Denning are, indeed, apposite to the present discussion.
[ترجمه گوگل]مشاهدات لرد دنینگ در واقع با بحث حاضر مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]مشاهدات لرد Denning در واقع، به بحث حاضر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is one apposite text which may be worth a closer look.
[ترجمه گوگل]یک متن مناسب وجود دارد که ممکن است ارزش بررسی دقیقتر را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک متن apposite وجود دارد که ممکن است ارزش نگاه دقیق تر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. GA is apposite to compound and linear problems where traditional methods can hardly get good results.
[ترجمه گوگل]GA برای مسائل مرکب و خطی مناسب است که در آن روشهای سنتی به سختی میتوانند نتایج خوبی به دست آورند
[ترجمه ترگمان]GA چند برابر مشکلات خطی و خطی است که در آن روش های سنتی به سختی می تواند نتایج خوبی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What he said is apposite to the case.
[ترجمه گوگل]آنچه او گفته است مطابق با قضیه است
[ترجمه ترگمان]آنچه که او گفت این است که به پرونده مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Apposite to trust acceptance by consumers is their willingness to engage decisions about risk.
[ترجمه گوگل]مقبولیت اعتماد توسط مصرف کنندگان، تمایل آنها به تصمیم گیری در مورد ریسک است
[ترجمه ترگمان]اعتماد به پذیرش توسط مصرف کنندگان تمایل آن ها برای شرکت در تصمیم گیری در مورد ریسک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The successful copywriter is a master of apposite and evocative verbal images.
[ترجمه گوگل]کپی رایتر موفق استاد تصاویر شفاهی مناسب و خاطره انگیز است
[ترجمه ترگمان]The موفق، استاد of و تصاویر لفظی انگیزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. That proverb is apposite to this case.
[ترجمه گوگل]آن ضرب المثل با این قضیه مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]این ضرب المثل کام لا بجا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید