appointive

/əˌpɔɪntɪv//əˌpɔɪntɪv/

معنی: انتخابی، انتصابی
معانی دیگر: گماشتی (در مقابل: انتخابی elective)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: filled by appointment, as a position or office.

جمله های نمونه

1. an appointive position
مقام انتصابی

2. Even under the appointive system the selection of judges is not immune from political influence and appointees are usually of the Presidents or governors own party.
[ترجمه گوگل]حتی در سیستم انتصابی، انتخاب قضات از نفوذ سیاسی مصون نیست و منصوبان معمولاً از حزب خود رئیس جمهور یا فرمانداران هستند
[ترجمه ترگمان]حتی تحت سیستم appointive، انتخاب قضات از نفوذ سیاسی مصون نیست و گماشتگان دولت یا حزب خود را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Accounting Appointive System is trying progressively in the whole country in recent years, and it has achieved a notable effect.
[ترجمه گوگل]سیستم انتصابی حسابداری در سال های اخیر به طور فزاینده ای در کل کشور تلاش می کند و تاثیر چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]سیستم حسابداری حسابداری در سال های اخیر در حال تلاش بیشتر در کل کشور است و به یک اثر قابل توجه دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Concentrative accounting system is one of the basic forms of accounting appointive system.
[ترجمه گوگل]سیستم حسابداری متمرکز یکی از اشکال اساسی سیستم انتصابی حسابداری است
[ترجمه ترگمان]سیستم حسابداری Concentrative یکی از اشکال اصلی سیستم حسابداری حسابداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John Rabe served as chairman of the school board of trustees. The school adopted appointive employment system to recruit teachers, and the fund was provided by the German government.
[ترجمه گوگل]جان راب به عنوان رئیس هیئت امنای مدرسه خدمت کرد مدرسه سیستم استخدام انتصابی را برای استخدام معلمان اتخاذ کرد و بودجه توسط دولت آلمان تامین شد
[ترجمه ترگمان]جان Rabe به عنوان رئیس هیات امنای مدرسه خدمت کرد این مدرسه نظام استخدامی را برای استخدام معلمان اتخاذ کرده است و این صندوق توسط دولت آلمان تامین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Concentrative accounting system is one of the basic forms of accounting appointive system. It has been carried out gradually everywhere.
[ترجمه گوگل]سیستم حسابداری متمرکز یکی از اشکال اساسی سیستم انتصابی حسابداری است به تدریج در همه جا انجام شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم حسابداری Concentrative یکی از اشکال اصلی سیستم حسابداری حسابداری است این روند به تدریج در همه جا انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتخابی (صفت)
adoptive, selective, elective, optional, appointive

انتصابی (صفت)
dative, appointive

انگلیسی به انگلیسی

• relating to or filled by appointment

پیشنهاد کاربران

بپرس