applicative


معنی: عملی، اعمال کردنی
معانی دیگر: کاربردپذیری، استعمال پذیری، متناسب، صفت مقداری مانندsome یا every

جمله های نمونه

1. Through some examples, declare the applicative foregrounds of new material on automotive industry.
[ترجمه گوگل]از طریق چند مثال، پیش زمینه های کاربردی مواد جدید در صنعت خودرو را اعلام کنید
[ترجمه ترگمان]از طریق برخی نمونه ها، applicative foregrounds از مواد جدید در صنعت خودرو را اعلام کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective: To explore the applicative value of biotinylated dextran amine to anterograde tracing of the corticospinal tract in rat.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارزش کاربردی دکستران آمین بیوتینیله در ردیابی انتروگراد دستگاه کورتیکو نخاعی در موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ارزش applicative آمین و آمین تا ردیابی tracing قطعه corticospinal در موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To explore the applicative value of celioscopy in the operation of hepatic cyst.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ارزش کاربردی سلیوسکوپی در عمل کیست کبدی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ارزش applicative در عملیات کیست در کبدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Communication module designed through LPTs applicative to both desktop and notebook computer.
[ترجمه گوگل]ماژول ارتباطی طراحی شده از طریق LPTها برای هر دو کامپیوتر دسکتاپ و نوت بوک
[ترجمه ترگمان]ماژول ارتباطی که از طریق LPTs applicative به رایانه رومیزی و لپ تاپ طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This program emphasizes the importance of theoretical and applicative knowledge.
[ترجمه گوگل]این برنامه بر اهمیت دانش نظری و کاربردی تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]این برنامه بر اهمیت دانش نظری و applicative تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The applicative scope of the measure methods of consistency between linguistic terms has been discussed.
[ترجمه گوگل]دامنه کاربردی روش های اندازه گیری سازگاری بین اصطلاحات زبانی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دامنه applicative روش های اندازه گیری سازگاری بین عبارات زبانی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An applicative configuring solution of INN used in Web OA based Linux was introduced.
[ترجمه گوگل]یک راه حل کاربردی پیکربندی INN مورد استفاده در لینوکس مبتنی بر وب OA معرفی شد
[ترجمه ترگمان]یک روش پیکربندی applicative پیکربندی INN بکاررفته در لینوکس شریف، معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To assess the applicative value partial peripheral nutrition(PPN) on neonates in Neonatal Intensive Care Unit (NICU).
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش کاربردی تغذیه محیطی جزئی (PPN) در نوزادان در بخش مراقبت ویژه نوزادان (NICU)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی مقدار applicative جزیی محیطی (PPN)در neonates در واحد مراقبت های فشرده اطفال (NICU)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The phenomenalism of Yuanji is of applicative value, and its original theoretical system will advance in accordance with the other subjects of science.
[ترجمه گوگل]پدیدارگرایی یوانجی دارای ارزش کاربردی است و سیستم نظری اصلی آن مطابق با سایر موضوعات علم پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]The of دارای ارزش applicative است و سیستم نظری اصلی آن مطابق با موضوعات دیگر علم پیشرفت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new company law expands the applicative scope of share repurchasing from two exceptive purposes to four so that it has a wider space to apply.
[ترجمه گوگل]قانون جدید شرکت، دامنه کاربردی بازخرید سهام را از دو هدف استثنایی به چهار هدف توسعه می‌دهد تا فضای گسترده‌تری برای اعمال داشته باشد
[ترجمه ترگمان]قانون جدید شرکت دامنه applicative را از دو هدف exceptive به چهار هدف بسط می دهد تا فضای بیشتری برای درخواست وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The way has characteristics of wide applicative range and can satisfy different sampling frequency demands.
[ترجمه گوگل]این روش دارای ویژگی های دامنه کاربردی گسترده است و می تواند نیازهای فرکانس نمونه برداری مختلف را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]این روش دارای ویژگی هایی از طیف گسترده applicative است و می تواند تقاضاهای فرکانس نمونه برداری متفاوتی را ارضا نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The second fundamental theorem of algebraical functions is fundamental and important, but it is about constant numbers, and its applicative area has a limit.
[ترجمه گوگل]قضیه بنیادی دوم توابع جبری بنیادی و مهم است اما در مورد اعداد ثابت است و مساحت کاربردی آن حدی دارد
[ترجمه ترگمان]قضیه بنیادی دوم توابع algebraical مهم و مهم است، اما در مورد اعداد ثابت است و ناحیه applicative دارای یک حد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Spatial spectral estimation method is a new development direction of array signal process technology which satisfies perfectly the applicative requirements of radio direction finding.
[ترجمه گوگل]روش تخمین طیفی فضایی یک جهت توسعه جدید فناوری فرآیند سیگنال آرایه است که کاملاً الزامات کاربردی یافتن جهت رادیویی را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]روش تخمین طیفی فضایی جهت توسعه جدیدی از تکنولوژی فرآیند سیگنال آرایه است که نیازمندی های قابلیت ردیابی سیگنال دهی رادیویی را برآورده می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Detection and tracking of moving objects are the main contents of researching for computer vision and image encoding, which has an extensive applicative prospect.
[ترجمه گوگل]تشخیص و ردیابی اجسام متحرک محتویات اصلی تحقیق برای بینایی کامپیوتری و رمزگذاری تصویر است که چشم‌انداز کاربردی گسترده‌ای دارد
[ترجمه ترگمان]تشخیص و ردیابی اشیا در حال حرکت، محتوای اصلی تحقیق برای تصویر رایانه ای و رمزگذاری تصویر هستند که چشم انداز وسیعی از آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عملی (صفت)
artificial, real, factual, applicatory, applicative, practical, feasible, pragmatic, applied, practicable

اعمال کردنی (صفت)
applicative

انگلیسی به انگلیسی

• practical, useful

پیشنهاد کاربران

بپرس