1. apple butter
کره ی سیب،خمیر سیب
2. apple crumble
پای سیب (که داغ می خورند)
3. apple jam
مربای سیب
4. apple juice
آب سیب
5. apple or orange
سیب یا پرتقال
6. apple trees were drowned in blossoms
درختان سیب غرق در شکوفه بودند.
7. an apple
یک سیب
8. an apple garden
باغ سیب
9. an apple is tangible but justice is not
سیب قابل لمس است ولی عدالت قابل لمس نیست.
10. an apple orchard
باغ سیب
11. an apple tree
درخت سیب
12. evaporated apple
سیب خشک
13. mashed apple
سیب له شده
14. the apple tree was drooping under the weight of its fruit
درخت سیب در زیر بار میوه خم شده بود.
15. which apple do you want? the one that is on the table
کدام سیب را می خواهی ؟ آن که روی میز است.
16. an apple a day keeps the doctor away
خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود
17. a bad apple
سیب خراب
18. a grafted apple tree
درخت سیب پیوندی (پیوند شده)
19. a mealy apple
سیب کم آب و چوب پنبه مانند
20. a monster apple
سیب گنده و بدترکیب
21. a ripe apple
سیب رسیده
22. a wormed apple
یک سیب کرمو
23. an oversize apple
سیب بسیار درشت
24. jahangir likes apple pie
جهانگیر پای سیب دوست دارد.
25. peel the apple and chop it
سیب را پوست بکن و (با کارد) ریز ریز بکن.
26. the biggest apple pick in recent years
بزرگترین محصول سیب در سال های اخیر
27. a rotten apple spoils the barrel
یک بز گر گله را گر می کند
28. one rotten apple spoils the barrel
(یک سیب گندیده جعبه ی سیب را فاسد می کند) یک بز گر گله را گر می کند
29. he took an apple from the middle of the box
یک سیب از وسط جعبه برداشت.
30. josef was the apple of his father's eye
یوسف نور چشم پدرش بود.
31. please have another apple
بفرمایید یک سیب دیگر میل کنید.
32. she peeled an apple for me
سیبی برایم پوست کند.
33. the scent of apple blossoms
بوی شکوفه های سیب
34. this year our apple crop is good
محصول سیب ما امسال خوب است.
35. to upset the apple cart
کارها را خراب کردن،نقشه را به هم زدن
36. give me one more apple
یک سیب دیگر به من بده.
37. ruddy spheres burdening the apple boughs
کره های سرخ فامی که بر شاخه های درخت سیب سنگینی می کرد
38. we don't have enough apple to go round
آنقدر سیب نداریم که به همه برسد.
39. the larger half of an apple
نیمه ی بزرگتر سیب
40. he sank his teeth into the apple
دندان های خود را در سیب فرو برد.
41. julie took a bite of the apple and said, "o, how delicious!"
جولی گازی به سیب زد و گفت: ((به،چه خوش طعم است !)).
42. the name of this fruit is apple
اسم این میوه سیب است.
43. cut all of the trees, but spare that apple tree
همه ی درخت ها را ببر ولی آن درخت سیب را دست نزن.