appetent


معنی: مشتاق، ارزومند، طالب
معانی دیگر: ارزومند، مشتاق

جمله های نمونه

1. The special appetent culture accumulated in the past 45 years of COSCO Group is valuable fortune that guides our leap-forward development.
[ترجمه گوگل]فرهنگ اشتیاقی ویژه ای که در 45 سال گذشته گروه COSCO انباشته شده است، ثروت ارزشمندی است که توسعه جهشی ما را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ خاص appetent که در ۴۵ سال گذشته از گروه \"COSCO\" جمع شده بود، ثروتی با ارزشی است که توسعه آتی ما را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Previously he was acutely appetent of my success.
[ترجمه گوگل]قبلاً او به شدت مشتاق موفقیت من بود
[ترجمه ترگمان] آنچه گذشت از موفقیت من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To appetent for the Microsoft that buys Yahoo, this is a good news undoubtedly.
[ترجمه گوگل]برای مایکروسافتی که یاهو را خریداری می کند، بدون شک این خبر خوبی است
[ترجمه ترگمان]برای appetent برای مایکروسافت که یاهو را می خرد، این یک خبر خوب بدون شک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chinese economy is appetent remove shipping to go, will confused credit issue eventually this key.
[ترجمه گوگل]اقتصاد چین اشتیاقی حذف حمل و نقل برای رفتن، خواهد شد موضوع اعتبار اشتباه در نهایت این کلید
[ترجمه ترگمان]اقتصاد چین قصد دارد حمل و نقل را حذف کند و در نهایت مساله اعتباری را در نهایت با این کلید اشتباه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Appetent take over Shaanxi to defend the Xin Huayue that inspects right of administration to move predecessor to be new China finance and economics, be in recent years the activist of media market.
[ترجمه گوگل]خواهان تصاحب شانشی برای دفاع از شین هوایو که حق مدیریت را بازرسی می کند تا سلف را به سمت اقتصاد و امور مالی جدید چین سوق دهد، در سال های اخیر فعال بازار رسانه ای باشد
[ترجمه ترگمان]Appetent برای دفاع از the ژین ژین، که در حال بررسی حق مدیریت برای حرکت قبلی به اقتصاد و اقتصاد جدید چین است، در سال های اخیر فعال بازار رسانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Henry is appetent squeeze Woerte, where just does not go.
[ترجمه گوگل]هنری اشتها فشار Woerte، که در آن فقط نمی رود
[ترجمه ترگمان]هنری هم دارد Woerte را فشار می دهد، جایی که نمی شود رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What the man has close water is appetent, from say substantially, it is pair of silky be fond of.
[ترجمه گوگل]آنچه را که مرد نزدیک آب دارد اشتها آور است، از جمله اساساً، جفت ابریشمی است که دوست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن مرد آب نزدیک دارد appetent است، از آن به طور قابل توجهی، این یک جفت ابریشمی است که به آن علاقه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are preparing to construct base of a large exit, appetent become world warping expert.
[ترجمه گوگل]آنها در حال آماده شدن برای ساختن پایگاه یک خروجی بزرگ هستند که می تواند متخصص تاب برداشتن جهان شود
[ترجمه ترگمان]آن ها آماده می سازند تا پایه یک خروجی بزرگ بسازند، که تبدیل به یک expert warping جهانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After the Spring Festival, that man says frankly oneself marry already parturient, want to part company with her, she is accepted hard temporarily, appetent commit suicide.
[ترجمه گوگل]بعد از جشن بهار، آن مرد به صراحت می‌گوید که خودش با زایمان ازدواج کرده، می‌خواهد از او جدا شود، او موقتاً به سختی پذیرفته می‌شود، می‌خواهد خودکشی کند
[ترجمه ترگمان]بعد از جشنواره بهار، آن مرد با صراحت می گوید که خود می خواهد با او ازدواج کند، می خواهد با او شرکت کند، به طور موقت پذیرفته می شود، appetent خودکشی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

ارزومند (صفت)
anxious, solicitous, avid, wistful, ambitious, aspirant, desirous, appetent, wishful

طالب (صفت)
wishing, aspirant, appetent, demanding, searching, emulous, wishful

پیشنهاد کاربران

🟢 appetent = مشتاق
🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
appetizer = پیش غذا
appetite = اشتها
appetitive = اشتها آور
appetency / appetence = اشتیاق
ap​pe​tent = مشتاق
appetizingly = به طور اشتها آوری
appetite = اشتهادادن، به اشتهااوردن
appetizing = اشتها آور
...
[مشاهده متن کامل]

⭕️ ریشه واژگان از واژه لاتینی appetentia گرفته شده
❌ appetiser is British English

بپرس