appetency

/ˈæpɪtənsiː//ˈæpɪtənsɪ/

معنی: عطش، تمایل، ارزو، اشتیاق
معانی دیگر: میل شدید، ولع، اشتها، تمایل غریزی، شعور حیوانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: appetencies
مشتقات: appetence (n.)
(1) تعریف: intense craving or desire.

(2) تعریف: a natural, instinctive tendency; propensity.
مشابه: hunger

جمله های نمونه

1. Red rose can activize the man's appetency of conquest.
[ترجمه گوگل]رز قرمز می تواند اشتهای مرد را برای فتح فعال کند
[ترجمه ترگمان]گل سرخ می تواند the انسان را تسخیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Later Lala told her it's what appetency called which could be wrote into the year-end summary as merit for herself.
[ترجمه گوگل]بعداً لالا به او گفت که این چیزی است که اشتیاقی نامیده می شود که می تواند در خلاصه پایان سال به عنوان شایستگی برای خودش نوشته شود
[ترجمه ترگمان]لاله بعد به او گفت که آن چیزی است که appetency نام دارد که می تواند در خلاصه آخر سال به عنوان شایستگی برای خودش نوشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My character geniality, have the appetency.
[ترجمه گوگل]نبوغ شخصیت من، اشتها داشته باش
[ترجمه ترگمان] geniality شخصیت من، the رو داشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Appetency is infinite, while the interest is limited.
[ترجمه گوگل]اشتها بی نهایت است، در حالی که علاقه محدود است
[ترجمه ترگمان]Appetency نامحدود است، در حالی که بهره محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although this kind of evils are tamed and everydayness, they can motivate all the kinds of evils hidden in human's appetency.
[ترجمه گوگل]این نوع بدی ها اگرچه رام شده و روزمره هستند، اما می توانند انواع بدی های نهفته در اشتهای انسان را برانگیزند
[ترجمه ترگمان]اگر چه این نوع بیماری ها اهلی و everydayness هستند، اما می توانند به تمام انواع of که در appetency انسان پنهان هستند، انگیزه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sulfamethazine antigen immune animal can prepare the antibody with higher appetency and specificity.
[ترجمه گوگل]حیوان ایمنی آنتی ژن سولفامتازین می تواند آنتی بادی را با قابلیت و ویژگی بالاتر آماده کند
[ترجمه ترگمان]این حیوان مصون از آنتی ژن می تواند آنتی بادی را با قابلیت و ویژگی بالاتری آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Outside - wealth giving: To help other with your property selflessly ( no for your personal appetency ).
[ترجمه گوگل]خارج از خانه - مال و ثروت: برای کمک به دیگران با فداکاری اموال خود (نه برای اشتیاقی شخصی شما)
[ترجمه ترگمان]خارج از ثروت به شما کمک می کند: برای کمک به دیگران برای خود از خود گذشتگی (نه برای appetency شخصی خودتان)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone always have a tree deep in his heart and I call it Appetency Tree.
[ترجمه گوگل]هر کس همیشه درختی در اعماق قلبش دارد و من آن را درخت اشتها می نامم
[ترجمه ترگمان]همه همیشه یه درخت تو قلبش داشتن و من بهش میگم درخت بلوط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عطش (اسم)
acquisitiveness, thirst, longing, appetence, appetency

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

ارزو (اسم)
wish, appetence, appetency, desire, will, aspiration, ambition, wishing, appetite, ideal

اشتیاق (اسم)
thirst, longing, appetence, appetency, enthusiasm, anxiety, heat, solicitude, appetite, hunger, hankering, avidity

انگلیسی به انگلیسی

• longing, desire; natural tendency; chemical attraction

پیشنهاد کاربران

appetizer = پیش غذا
appetite = اشتها
appetitive = اشتها آور
appetency / appetence = اشتیاق
ap​pe​tent = مشتاق
appetizingly = به طور اشتها آوری
appetize = اشتهادادن، به اشتهااوردن
appetizing = اشتها آور
...
[مشاهده متن کامل]

⭕️ ریشه واژگان از واژه لاتینی appetentia گرفته شده
❌ appetiser is British English

بپرس