appetence

/ˈæpɪtəns//ˈæpɪtəns/

معنی: عطش، تمایل، ارزو، اشتیاق
معانی دیگر: ارزو، اشتیاق، تمایل

جمله های نمونه

1. Your potential appetence and unknown characteristcs, on the other hand, will fully reveal just because you have done your level best!
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، اشتهای بالقوه و ویژگی‌های ناشناخته شما کاملاً آشکار می‌شوند، فقط به این دلیل که سطح خود را به بهترین نحو انجام داده‌اید!
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر پتانسیل شما به طور کامل آشکار خواهد شد چون شما بهترین کار خود را کرده اید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Officials were amiable so appetence to people increased and the support rate for government rose.
[ترجمه گوگل]مقامات دوست داشتنی بودند، بنابراین تمایل به مردم افزایش یافت و نرخ حمایت از دولت افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]مقامات به قدری دوست داشتنی بودند که به مردم افزایش یافت و نرخ حمایت دولت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because the laugh is a kind of appetence of people, right?
[ترجمه گوگل]چون خنده نوعی اشتهای مردم است، درست است؟
[ترجمه ترگمان]چون خندیدن یه جور of، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The invention refers to appetence measurement for animals.
[ترجمه گوگل]این اختراع به اندازه گیری اشتها برای حیوانات اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]اختراع به ارزیابی appetence برای حیوانات اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your appetence is so natural and fierce. For example, without advertisement and mobilization, so many people flock around you and agree on your ideals.
[ترجمه گوگل]اشتهای شما بسیار طبیعی و شدید است مثلاً بدون تبلیغات و بسیج، افراد زیادی دور شما جمع می شوند و بر سر آرمان های شما اتفاق نظر دارند
[ترجمه ترگمان]appetence شما خیلی طبیعی و درنده است برای مثال، بدون آگهی و بسیج، بسیاری از مردم دور شما جمع می شوند و با ideals موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or, love is only one appetence of the human being, no relation to whom?
[ترجمه گوگل]یا عشق تنها یکی از اشتهای انسان است، با چه کسی ارتباطی ندارد؟
[ترجمه ترگمان]یا عشق فقط یکی از افراد بشر است و هیچ نسبتی با آن ها ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have all appetence for success, and we know that people who fail because they keep giving up.
[ترجمه گوگل]همه ما اشتیاقی برای موفقیت داریم و می دانیم افرادی که شکست می خورند زیرا تسلیم می شوند
[ترجمه ترگمان]ما همه appetence برای موفقیت داریم، و می دانیم که افرادی که شکست می خورند به این دلیل که تسلیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course, I do. even every one have it! because the laugh is a kind of appetence of people, right?
[ترجمه گوگل]البته دارم حتی همه آن را دارند! چون خنده نوعی اشتهای مردم است، درست است؟
[ترجمه ترگمان] البته که دارم! حتی همه اون ها رو دارن چون خنده از مردم of، درسته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However we realized someday that adulthood means more than appetence.
[ترجمه گوگل]با این حال، روزی متوجه شدیم که بزرگسالی بیشتر از اشتها است
[ترجمه ترگمان]با این حال، ما روزی متوجه شدیم که بزرگسالی به معنای بیش از appetence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on Darwin's studies of mankind, the author examines the reasons of crime, which include heredity, variation, appetence, etc.
[ترجمه گوگل]نویسنده بر اساس مطالعات داروین در مورد نوع بشر، دلایل جرم را که شامل وراثت، تنوع، اشتها و غیره است، بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعات داروین از نوع بشر، مولف به بررسی دلایل جرم می پردازد که شامل وراثت، تنوع، appetence و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When your ability to pay is greater than your appetence, you are rich.
[ترجمه گوگل]وقتی توانایی پرداخت شما بیشتر از اشتهای شما باشد، شما ثروتمند هستید
[ترجمه ترگمان]زمانی که توانایی شما برای پرداخت بیشتر از appetence است، شما ثروتمند هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عطش (اسم)
acquisitiveness, thirst, longing, appetence, appetency

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

ارزو (اسم)
wish, appetence, appetency, desire, will, aspiration, ambition, wishing, appetite, ideal

اشتیاق (اسم)
thirst, longing, appetence, appetency, enthusiasm, anxiety, heat, solicitude, appetite, hunger, hankering, avidity

انگلیسی به انگلیسی

• craving, desire, yearning

پیشنهاد کاربران

🟢 appetency / appetence = اشتیاق
🔴 appetize = اشتها دادن ، به اشتها آوردن
appetizer = پیش غذا
appetite = اشتها
appetitive = اشتها آور
appetency / appetence = اشتیاق
ap​pe​tent = مشتاق
appetizingly = به طور اشتها آوری
appetite = اشتهادادن، به اشتهااوردن
appetizing = اشتها آور
...
[مشاهده متن کامل]

⭕️ ریشه واژگان از واژه لاتینی appetentia گرفته شده
❌ appetiser is British English

بپرس