apperception

/ˌæpərˈsepʃən//ˌæpɜːˈsepʃən/

معنی: درک، احساس
معانی دیگر: دریافت (عقاید و دیده های جدید بر مبنای تجربیات گذشته)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: apperceptive (adj.), apperceptively (adv.)
(1) تعریف: the act of apperceiving.

(2) تعریف: perception that the mind is aware and conscious of.

جمله های نمونه

1. The high - grade apperception that protect skin makeup article collect limits to be made separately.
[ترجمه گوگل]اشتیاقی درجه یک که از مقاله آرایش پوست محافظت می کند، محدودیت هایی را جمع آوری می کند که باید جداگانه ساخته شوند
[ترجمه ترگمان]طبقه بندی کننده های سطح بالا که از مواد آرایشی پوست محافظت می کنند، محدودیت هایی را که باید به طور جداگانه انجام شوند، جمع آوری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The distributed architecture the apperception ability and the sharing of knowledge are evident characteristics the DIDAPPER.
[ترجمه گوگل]معماری توزیع شده، توانایی ادراک و به اشتراک گذاری دانش از ویژگی های مشهود DIDAPPER است
[ترجمه ترگمان]معماری توزیع شده توانایی apperception و به اشتراک گذاری دانش ویژگی های مسلم the هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The analytic unity of apperception is possible only under the presupposition of a certain synthetic unity.
[ترجمه گوگل]وحدت تحلیلی ادراک تنها با پیش فرض یک وحدت ترکیبی معین امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]وحدت تحلیلی of تنها در زیر the یک وحدت مصنوعی خاص امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Thematic Apperception Test(TAT)is a projective techniqueofpersonality, as well known as theRorschachTest.
[ترجمه گوگل]آزمون نگرش موضوعی (TAT) یک تکنیک فرافکنی شخصیت است که به عنوان آزمون Rorschach شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]تست Thematic Apperception یک techniqueofpersonality projective است که به عنوان theRorschachTest شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Thematic Apperception Test ( TAT ) is a projective technique as well known as the Rorschach Test.
[ترجمه گوگل]آزمون نگرش موضوعی (TAT) یک تکنیک فرافکنی است که به آزمون رورشاخ معروف است
[ترجمه ترگمان]تست Apperception Apperception یک تکنیک projective است که به عنوان آزمون Rorschach شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Thematic Apperception Test, The Children's Apperception Test, and The Senior Apperception Technique in Clinical Use.
[ترجمه گوگل]تست تماتیک ادراکشن، تست ادراک کودکان، و تکنیک ادراک ارشد در استفاده بالینی
[ترجمه ترگمان]تست Thematic Apperception، آزمون Apperception کودکان و تکنیک Apperception Senior در کاربرد بالینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Intelligent Vehicle is a synthetic system with Multi-function, including environment apperception, decision-making and automatic transmission.
[ترجمه گوگل]خودروی هوشمند یک سیستم مصنوعی با عملکرد چند منظوره از جمله درک محیط، تصمیم گیری و گیربکس اتوماتیک است
[ترجمه ترگمان]وسیله نقلیه هوشمند یک سیستم ترکیبی با عملکرد چند تایی از جمله محیط apperception، تصمیم گیری و انتقال اتوماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unconscious needs were scored from their stories created based on thematic apperception test pictures.
[ترجمه گوگل]نیازهای ناخودآگاه از داستان های آنها که بر اساس تصاویر آزمون ادراک موضوعی ایجاد شده بود، نمره گذاری شد
[ترجمه ترگمان]نیازهای ناخودآگاه از stories که براساس تصاویر آزمون thematic thematic ایجاد شده بود، به ثبت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The importance of systematic experimental studyin the problems of apperception is finally emphasized.
[ترجمه گوگل]در نهايت بر اهميت مطالعه تجربي سيستماتيك در مسائل ادراك تأكيد مي شود
[ترجمه ترگمان]اهمیت بررسی سیستماتیک مشکلات of در نهایت مورد تاکید قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His works is the response to the tradition as welt as the apperception to the modernity.
[ترجمه گوگل]آثار او پاسخی است به سنت و همچنین تلقی از مدرنیته
[ترجمه ترگمان]آثار او پاسخی است به سنت که به عنوان the به طرف مدرنیته کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To explore the potential characteristic of need-pressure system in patients with borderline personality disorder(BPD)with the thematic apperception test(TAT).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی بالقوه سیستم نیاز-فشار در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) با آزمون ادراک موضوعی (TAT)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ویژگی های بالقوه سیستم فشار به فشار در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (بی پی دی)و آزمون apperception موضوعی (TAT)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By using the ironical techniques, the novel has got rid of the bondage of language's implicative meaning and led the readers' attentions to a wider apperception space beyond the semantic meanings.
[ترجمه گوگل]رمان با استفاده از تکنیک های کنایه آمیز از اسارت معنای دلالتی زبان رها شده و توجه خوانندگان را به فضای ادراکی گسترده تری فراتر از معانی معنایی سوق داده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک های استهزا آمیز، این رمان از اسارت مفهوم implicative زبان رها شده است و توجه خوانندگان را به فضایی وسیع تر و فراتر از معانی معنایی هدایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through regulating the functions of appercepertive joining, uniting and establishing targets, apperception becomes a self-established main body, which constructs knowledge.
[ترجمه گوگل]از طریق تنظیم کارکردهای پیوستن ادراکی، اتحاد و ایجاد اهداف، ادراک به بدنه اصلی خود تثبیت شده تبدیل می شود که دانش را می سازد
[ترجمه ترگمان]apperception از طریق تنظیم کارکرده ای اتصال appercepertive، متحد کردن و استقرار اهداف، یک بدنه اصلی established شده تبدیل می شود که دانش را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Method 60 patients with peptic ulcer and 60 normal controls were evaluated with symptom checklist 90, social support rating scale, defense styles questionnaire, thematic apperception test.
[ترجمه گوگل]روش: 60 بیمار مبتلا به زخم گوارشی و 60 فرد سالم با چک لیست علائم 90، مقیاس درجه بندی حمایت اجتماعی، پرسشنامه سبک های دفاعی، آزمون ادراک موضوعی مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ۶۰ بیمار با ulcer peptic و ۶۰ کنترل نرمال با چک لیست فهرست ۹۰، مقیاس درجه بندی حمایت اجتماعی، پرسشنامه سبک های دفاعی، آزمون apperception موضوعی ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درک (اسم)
imbibition, apprehension, apperception, perception, realization, discernment, percept, uptake, gusto, percipience, sentience

احساس (اسم)
sense, impression, sentiment, apperception, perception, feeling, sensation, gusto, percipience, sensing

انگلیسی به انگلیسی

• ability to grasp new concepts, perception (psychology)

پیشنهاد کاربران

اندریافت
Wilhelm Wundt یکی از پدران علم روانشناسی نوین احتمالاً اولین فردی بود که از این کلمه استفاده کرد. Wundt علاقه ی بارزی داشت به درک هوشیاری و همینطور عملکردهای مغز. به عقیده ی ایشون، مغز انسان به طور کلی4 فرایند رو انجام میده: Perception، apperception، Willing و در نهایت Feeling
...
[مشاهده متن کامل]

Perception وقتی هست که ما یک محرک رو حس می کنیم. مثلا وقتی یک خرس رو می بینیم. Apperception درکی هست که ما از اون محرک داریم ( مثلا می فهمیم که خرس خطرناک هست! ) . Willing به معنی تصمیم گرفتنه. یعنی مثلاً وقتی خرس رو دیدیم تصمیم می گیریم که بجنگیم یا فرار کنیم. و در نهایت Feeling یا همون احساس هست. به عنوان مثال حس ترسی که ما موقع دیدن خرس تجربه می کنیم. جالبه بدونید William James که یکی دیگه از پدران علم روانشناسی بود به این ترتیب اعتقاد داشت ( به همین دلیل به این ترتیب آوردمش در صورتی که Wundt ترتیب براش مهم نبود و انواع بیشتر مهم بود! ) . William James باور داشت احساسات بعد از عمل به وجود میان نه در اثر ادراک. یعنی وقتی ما خرس رو می بینیم حس ترس نمی کنیم بلکه وقتی حس ترس می کنیم که شروع کردیم به فرار کردن ( بعد از Willing یا تصمیم و عمل ) . . .

[روانشناسی]
شناخت خودآگاهانه ، برداشت خودآگاهانه ، دریافت خودآگاهانه
درک نفسانی ، ادراک نفسانی
این کلمه در علم روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد و به معنی اندریافت هست. یعنی تصاویری، صحنه ای و یا حادثه ای مشاهده شود و سپس فرد از احساس و دریافت درونیش نسبت به محرک صحبت کند . پس در علم روان کاوی این کلمه رایج است . به عنوان مثال در آزمون thematic apperception Test که یعنی تست اندریافت موضوعی.
...
[مشاهده متن کامل]

در این آزمون به بیننده کارت هایی نشان می دهند و از او میخواهند که در مورد کارت ها داستان بگوید که باز هم مصداق بارز حرف بنده یعنی بیان احساس درونی است

وقوف نفسانی. خودآگاهی

بپرس