اسم ( noun )
مشتقات: appendaged (adj.)
مشتقات: appendaged (adj.)
• (1) تعریف: something attached to a larger or more significant thing.
• مترادف: appendix, attachment, branch, extension
• مشابه: addition, adjunct, appurtenance, arm, limb, offshoot, supplement, tag, tail
• مترادف: appendix, attachment, branch, extension
• مشابه: addition, adjunct, appurtenance, arm, limb, offshoot, supplement, tag, tail
- Some people view the chorus as a mere appendage to the symphony itself.
[ترجمه گوگل] برخی از مردم کر را به عنوان یک ضمیمه صرف برای خود سمفونی می بینند
[ترجمه ترگمان] بعضی از مردم آواز دسته جمعی را به عنوان یک appendage برای خود سمفونی تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعضی از مردم آواز دسته جمعی را به عنوان یک appendage برای خود سمفونی تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a limb or other body part attached to the main trunk of the body.
• مترادف: arm, leg, limb, member, tail
• مشابه: projection, tentacle, wing
• مترادف: arm, leg, limb, member, tail
• مشابه: projection, tentacle, wing
- Sea spiders, in addition to their legs, have an additional appendage used for gathering nourishment from soft-bodied sea animals.
[ترجمه گوگل] عنکبوتهای دریایی، علاوه بر پاهایشان، یک زائده اضافی نیز دارند که برای جمعآوری غذا از حیوانات دریایی نرم بدن استفاده میشود
[ترجمه ترگمان] عنکبوت های دریایی به علاوه پاهای خود یک ضمیمه اضافی دارند که برای جمع آوری غذا از حیوانات دریایی نرم و سالم استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] عنکبوت های دریایی به علاوه پاهای خود یک ضمیمه اضافی دارند که برای جمع آوری غذا از حیوانات دریایی نرم و سالم استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: one in a dependent or subordinate position.
• مترادف: dependent, subordinate, underling, vassal
• مشابه: menial, parasite, satellite, servant, servitor, slave, sponge
• مترادف: dependent, subordinate, underling, vassal
• مشابه: menial, parasite, satellite, servant, servitor, slave, sponge
- As the husband of the queen, the press tended to treat him as an appendage.
[ترجمه گوگل] به عنوان شوهر ملکه، مطبوعات تمایل داشتند با او به عنوان یک زائده رفتار کنند
[ترجمه ترگمان] به عنوان شوهر ملکه، مطبوعات سعی می کردند او را به عنوان an درمان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به عنوان شوهر ملکه، مطبوعات سعی می کردند او را به عنوان an درمان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید