appellative

/əˈpelətɪv//əˈpelətɪv/

معنی: اسم، نام، اسم عام، لقب، کنیه
معانی دیگر: وابسته به نامیدن یا نام گذاری، نامی، اسمی، (قدیمی) وابسته به اسم خاص، عنوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a descriptive name or title, as "Terrible" in "Ivan the Terrible".

- Mohandas Gandhi earned the appellative "Mahatma," which means "great soul."
[ترجمه گوگل] مهنداس گاندی نام تسمیه «ماهاتما» را به دست آورد که به معنای «روح بزرگ» است
[ترجمه ترگمان] Mohandas گاندی \"ماهاتما گاندی\" را به دست آورد که به معنای \"روح بزرگ\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a common noun.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having to do with naming; descriptive; designative.

(2) تعریف: pertaining to a common noun.

جمله های نمونه

1. To fulfill the appellative function is the only way to stimulate potential foreign guests to buy our products.
[ترجمه گوگل]انجام کارکرد درخواستی تنها راه تحریک مهمانان خارجی بالقوه برای خرید محصولات ما است
[ترجمه ترگمان]برای تحقق عملکرد appellative تنها راه تحریک مهمانان خارجی برای خرید محصولات ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The incomplete appellative function of soft news also demands that the form of the translation versions be essentially oriented to the usage of target language.
[ترجمه گوگل]کارکرد ناقص اسمی اخبار نرم همچنین ایجاب می کند که شکل نسخه های ترجمه اساساً به سمت استفاده از زبان مقصد باشد
[ترجمه ترگمان]تابع appellative ناقص خبر نرم نیز مستلزم این است که فرم نسخه های ترجمه اساسا به کاربرد زبان هدف محور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The address forms in appellative system are of metasemiotic features just like the primitives in an axiomatic system.
[ترجمه گوگل]فرم‌های آدرس در سیستم تخصیصی دقیقاً مانند شکل‌های اولیه در یک سیستم بدیهی از ویژگی‌های فراسمیوتیک هستند
[ترجمه ترگمان]فرم آدرس در این سیستم دارای ویژگی های metasemiotic مانند اصول اولیه در یک سیستم بدیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. According to Reiss' text typology, tourism signs can be categorized into three types: informative, expressive and appellative.
[ترجمه گوگل]با توجه به گونه‌شناسی متنی ریس، نشانه‌های گردشگری را می‌توان به سه نوع آموزنده، بیانی و تطبیقی ​​طبقه‌بندی کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به گونه شناسی text، علایم گردشگری را می توان به سه نوع طبقه بندی کرد: اطلاع رسانی، expressive و appellative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Secondhand room privately owned house appears on the market trade appellative and secondhand room.
[ترجمه گوگل]اتاق دست دوم خانه خصوصی در بازار تجاری و اتاق دست دوم ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]این اتاق به طور خصوصی متعلق به اتاق بازرگانی market و اتاق دست دوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Soft news belongs to the content-focused text with some incomplete appellative function.
[ترجمه گوگل]اخبار نرم متعلق به متن محتوا محور با برخی کارکرد ناقص است
[ترجمه ترگمان]اخبار نرم به متن متمرکز محتوا با برخی تابع appellative ناقص تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Signs are characteristic of conciseness, directness, and intertextuality, with prompting, directing, referential and appellative functions.
[ترجمه گوگل]نشانه ها مشخصه ایجاز، صراحت و بینامتنیت هستند که دارای کارکردهای تحریک کننده، جهت دهنده، ارجاعی و استیضاحی هستند
[ترجمه ترگمان]نشانه ها، ویژگی عبارتند از: ایجاز، صراحت و intertextuality، با اشاره، هدایت، ارجاع، و توابع appellative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Social security expense holds the proportion of gross domestic product, level of appellative social security.
[ترجمه گوگل]هزینه تامین اجتماعی، نسبت تولید ناخالص داخلی، سطح امنیت اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]هزینه امنیت اجتماعی نسبت تولید ناخالص داخلی، سطح امنیت اجتماعی appellative را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aiming directly at the deficiency of available editors on searching or replacing the appellative symbols and multi-lines, we propose a method to develop a tool used for software maintenance.
[ترجمه گوگل]با هدف مستقیم کمبود ویرایشگرهای موجود در جستجو یا جایگزینی نمادها و چند خط، روشی را برای توسعه ابزار مورد استفاده برای نگهداری نرم افزار پیشنهاد می کنیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به کمبود of موجود در جستجو و یا جایگزین کردن نمادهای appellative و چند سطری، روشی را برای توسعه ابزاری که برای نگهداری نرم افزار مورد استفاده قرار می گیرد، پیشنهاد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسم (اسم)
title, appellation, designation, name, noun, appellative, vocable, nomen

نام (اسم)
title, appellation, fame, name, noun, appellative, first name, nomenclature, renown, compellation, nomen

اسم عام (اسم)
appellative, mass noun

لقب (صفت)
appellative

کنیه (صفت)
appellative

انگلیسی به انگلیسی

• name, designation

پیشنهاد کاربران

( در ترجمه ) سبک اِلقایی که توسط کاترینا رایش معرفی شد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : appellation / appellative
✅️ صفت ( adjective ) : appellative
✅️ قید ( adverb ) : _
القایی

بپرس