appellation

/ˌæpəˈleɪʃn̩//ˌæpəˈleɪʃn̩/

معنی: لقب، وجه تسمیه، اسم، نامگذاری، نام
معانی دیگر: خواندن (به نام)، صدا زدن (با ذکر نام)، عنوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a name, title, or other designation.
مترادف: designation, name, title
مشابه: alias, appellative, cognomen, denomination, epithet, honorific, label, nickname, nom de plume, pseudonym, sobriquet, tag

- The city acquired the appellation "Six Shooter Junction" during a lawless period in the nineteenth century.
[ترجمه گوگل] این شهر نام "Six Shooter Junction" را در یک دوره بی قانونی در قرن نوزدهم به دست آورد
[ترجمه ترگمان] این شهر نام \"شش شوت Junction\" را در طول یک دوره بی قانون در قرن نوزدهم به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act or process of naming.
مترادف: designation, entitling, naming, titling
مشابه: christening, definition, denomination, identification, indication

جمله های نمونه

1. he did not deserve the appellation "teacher"
او استحقاق عنوان معلمی را نداشت.

2. Chinese language appellation system takes the relatives appellation terms as the base.
[ترجمه گوگل]سیستم نامگذاری زبان چینی، اصطلاحات اسم اقوام را به عنوان پایه می گیرد
[ترجمه ترگمان]سیستم اسمی زبان چینی اصطلاح relatives را به عنوان پایه در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This appellation pleased him.
[ترجمه گوگل]این نام او را خوشحال کرد
[ترجمه ترگمان]این لقب او را خشنود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mussolini was known by the more familiar appellation 'Il Duce'.
[ترجمه گوگل]موسولینی با نام آشناتر «Il Duce» شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]موسولینی به نام familiar معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And here was his whole formal appellation, as if he were her lawyer or insurance agent.
[ترجمه گوگل]و اینجا کل نام رسمی او بود، گویی او وکیل یا نماینده بیمه او بود
[ترجمه ترگمان]و این اسم رسمی او بود، انگار وکیل و یا مامور بیمه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The second appellation is somewhat more surprising.
[ترجمه گوگل]نام دوم تا حدودی تعجب آورتر است
[ترجمه ترگمان]نام دوم به قدری شگفت آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In linguistic communication, appellation is always the first information transmit to the audience.
[ترجمه گوگل]در ارتباطات زبانی، اسم همیشه اولین اطلاعاتی است که به مخاطب منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]در ارتباط زبانی، نام گذاری همیشه اولین اطلاعات ارسالی به مخاطب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The diversity of metonymical temporary appellation shows its character with the difference of the specific communicative partner and aim.
[ترجمه گوگل]تنوع اسم موقت اسمی، ویژگی آن را با تفاوت شریک ارتباطی و هدف خاص نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تنوع نام موقت metonymical نشان می دهد که شخصیت آن با تفاوت میان طرف و هدف خاصی ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tasting: This Cuvee under the appellation" Bordeaux Superieur" has been elaborated in a view of developing a concentrated and fruity wine.
[ترجمه گوگل]مزه کردن: این Cuvee تحت نام "Bordeaux Superieur" به منظور توسعه یک شراب غلیظ و میوه ای توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]Tasting: این Cuvee تحت عنوان \"بوردو Superieur\" به لحاظ توسعه یک شراب تغلیظ شده و میوه به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. South of Blaye, the small appellation around the village of Bourg produces a better medium-body red wine than its neighbor.
[ترجمه گوگل]در جنوب Blaye، نام کوچک اطراف روستای Bourg شراب قرمز متوسط ​​بهتری نسبت به همسایه خود تولید می کند
[ترجمه ترگمان]در جنوب of، نام کوچک اطراف دهکده of، شراب قرمز رنگ بهتری نسبت به همسایه اش تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mukamu, the appellation of large divertimento, is the splendid classical music of Uygur.
[ترجمه گوگل]موکامو، نام دیورتیمنتو بزرگ، موسیقی کلاسیک باشکوه اویغور است
[ترجمه ترگمان]Mukamu، که نام divertimento بزرگ است، موسیقی کلاسیک باشکوه of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Graves appellation is located just outside the town of Bordeaux.
[ترجمه گوگل]نام Graves درست خارج از شهر بوردو واقع شده است
[ترجمه ترگمان]این نام در بیرون شهر بوردو واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How to change the abnormal psychology of others appellation? With animal cure? Be still psychological channel?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان نام روانشناسی غیرعادی دیگران را تغییر داد؟ با درمان حیوانات؟ هنوز کانال روانی؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می تواند روان شناسی غیر عادی خود را به نام دیگران تغییر دهد؟ با درمان حیوانات؟ آیا هنوز یک کانال روانشناسی هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alcohol: 5%Appellation: Toscana IGT, Italy. Colour: Lovely yellow with green hint. Bouquet: Very good, very rich white.
[ترجمه گوگل]الکل: 5٪ نام: Toscana IGT، ایتالیا رنگ: زرد زیبا با رنگ سبز دسته گل: بسیار خوب، سفید بسیار غنی
[ترجمه ترگمان]الکل: ۵ % Appellation: توسکا نا، ایتالیا رنگ: زرد دوست داشتنی با نشانه های سبز bouquet: بسیار خوب، سفید بسیار ثروتمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The basic features of the system of female appellation are affected by sexism without exception.
[ترجمه گوگل]ویژگی های اساسی سیستم نامگذاری زنانه بدون استثنا تحت تأثیر تبعیض جنسیتی است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اساسی سیستم نام گذاری خانم ها بدون استثنا به تبعیض جنسیتی مبتلا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لقب (اسم)
addition, epithet, title, label, appellation, surname, agnomen, sobriquet, byname, cognomen, soubriquet

وجه تسمیه (اسم)
appellation

اسم (اسم)
title, appellation, designation, name, noun, appellative, vocable, nomen

نامگذاری (اسم)
appellation

نام (اسم)
title, appellation, fame, name, noun, appellative, first name, nomenclature, renown, compellation, nomen

انگلیسی به انگلیسی

• name, title, designation; act of calling or naming
an appellation is a name or title; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A name or title by which something is known or called 🏷️
🔍 مترادف: Title
✅ مثال: The mountain's appellation, "Mount Everest, " is known worldwide.
This slang term is another word for a nickname or name that is given to someone. It is often used in a casual or humorous way.
اصطلاح عامیانه
نام مستعار یا نامی است که به شخصی داده می شود، اغلب به صورت غیر رسمی یا طنز .
...
[مشاهده متن کامل]

لقب، عنوان
مثال؛
His appellation in our friend group is ‘The Jokester’.
A person might introduce themselves by saying, “You can call me by my appellation, ‘The Dancing Queen’. ”
In a conversation about childhood nicknames, someone might share, “My appellation growing up was ‘Little Miss Sunshine’. ”

نام، اسم، لقب
That mountain should retain its local appellation
آن کوه بهتره که لقب ( اسم ) خودش را حفظ کند.
لانگمن دیکشنری : نام ، عنوان
name ; title
نام یا عنوان
This appellation pleased him.
he did not deserve the appellation "teacher"
نامگذاری
system of female appellation
Chinese language appellation system
Applacation میشه نرم افزار یا همون خود برنامه ( برنامه رایانه ای )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : appellation / appellative
✅️ صفت ( adjective ) : appellative
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس