1. the appeasement of hitler led to war
مماشات با هیتلر موجب جنگ شد.
2. Music is an appeasement to shattered nerves.
[ترجمه گوگل]موسیقی مماشات اعصاب خرد شده است
[ترجمه ترگمان]موسیقی an اعصاب خرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Appeasement has come home to roost.
[ترجمه گوگل]مماشات به خانه آمده است
[ترجمه ترگمان]appeasement برای roost به خانه برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Appeasement of dictators, said the president, led to wide scale bloodshed.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گفت که مماشات دیکتاتورها منجر به خونریزی گسترده شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور که منجر به خونریزی در مقیاس گسترده شد، گفت که appeasement دیکتاتورهای سقوط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Appeasement caused by blindness was followed by delaying tactics and doublespeak intended to buy time.
[ترجمه گوگل]مماشات ناشی از نابینایی با تاکتیک های به تعویق انداختن و صحبت های دوگانه برای وقت گذرانی به دنبال داشت
[ترجمه ترگمان]appeasement ناشی از نابینایی نیز با به تاخیر افتادن تاکتیک ها و doublespeak که قصد خرید زمان داشتند، دنبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All dieters have the problem of appetite appeasement.
[ترجمه گوگل]همه کسانی که رژیم دارند مشکل آرام کردن اشتها را دارند
[ترجمه ترگمان]همه dieters مشکل of اشتها را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He denied there is a policy of appeasement.
[ترجمه گوگل]او وجود سیاست مماشات را رد کرد
[ترجمه ترگمان]وی انکار کرد که سیاست of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Situation serious request your managerial there for appeasement before damage develop beyond cure.
[ترجمه گوگل]وضعیت جدی از مدیر خود برای مماشات قبل از اینکه آسیب فراتر از درمان توسعه یابد، درخواست کنید
[ترجمه ترگمان]وضعیت تقاضای جدی برای managerial در آنجا برای دل جویی، قبل از درمان، فراتر از درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There can be no appeasement with ruthlessness.
[ترجمه گوگل]با بی رحمی نمی توان مماشات کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ appeasement با بی رحمی وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. During the Munich crisis, U. S. A. pursued the appeasement policy to Nazi Germany.
[ترجمه گوگل]در طول بحران مونیخ، ایالات متحده آمریکا سیاست مماشات با آلمان نازی را دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]در طول بحران مونیخ، یو اس الف سیاست appeasement را برای آلمان نازی دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They have already been accused of appeasement by more militant organisations.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً توسط سازمان های ستیزه جوی بیشتری به مماشات متهم شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبلا به دل جویی از سوی سازمان های شبه نظامی بیشتری متهم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our hardliners call it appeasement to feed them when actually it is far cheaper to do so than to loose the dogs of war.
[ترجمه گوگل]تندروهای ما غذا دادن به آنها را مماشات می نامند در حالی که در واقع انجام این کار بسیار ارزان تر از از دست دادن سگ های جنگ است
[ترجمه ترگمان]تندروها می گویند که برای تغذیه آن ها در واقع بسیار ارزان تر از رها کردن سگ های جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The epitome of the policy of appeasement was the Munich agreement of 30 September 193
[ترجمه گوگل]مظهر سیاست مماشات، قرارداد مونیخ در 30 سپتامبر 193 بود
[ترجمه ترگمان]خلاصه ای از سیاست of قرارداد مونیخ در ۳۰ سپتامبر ۱۹۳ میلادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the appeasement of the glutton they have to practise much stimulation.
[ترجمه گوگل]در مماشات شکم پرست، آنها باید تحریکات زیادی را تمرین کنند
[ترجمه ترگمان]در the of باید به شدت عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید