appeared

جمله های نمونه

1. cracks appeared at the joints between the new cement and the old
در حد فاصل بین سیمان تازه و قدیمی درزهایی پدیدار شد.

2. freckles appeared on her face every summer
هر تابستان صورتش کک مکی می شد.

3. he appeared in court twice
او دوبار در دادگاه حاضر شد.

4. he appeared in the person of king lear
او نقش شاه لیر را بازی کرد.

5. lamia appeared in the shape of a snake
لامیا به صورت یک مار ظاهر شد.

6. naheed appeared aghast at seeing all those uninvited guests
ناهید از دیدن آن همه مهمان ناخوانده بهت زده به نظر می رسید.

7. she appeared as lady macbeth
او نقش بانو مکبث را بازی کرد.

8. venus appeared in the likeness of a dove
ونوس به شکل کبوتر ظاهر شد.

9. a deer appeared over the brow of the hill
آهویی بر نوک تپه ظاهر شد.

10. a deer appeared plump in my path!
یک آهو درست سر راهم سبز شد!

11. a gap appeared in the ranks of the enemy's army
در صفوف قشون دشمن شکاف پیدا شد.

12. black clouds appeared on the horizon
ابرهای سیاه در افق نمایان شد.

13. her picture appeared in many slicks
عکس او در چندین مجله ی پر زرق و برق ظاهر شد.

14. his name appeared in the personal column
نام او هم درستون اخبار فردی به چشم می خورد.

15. kashan's tower appeared from a distance
منار کاشان از دور نمایان شد.

16. suddenly, mohsen appeared on the corner of the street
ناگهان محسن از پیچ خیابان (گوشه ی خیابان) ظاهر شد.

17. the angel appeared for a second and then disappeared
فرشته یک لحظه ظاهر و سپس ناپدید شد.

18. the girls appeared to be under a glamor
چنین به نظر می رسید که دختران طلسم شده اند.

19. the robbery appeared to be an inside job
ظاهرا دزدی کار یکی از خود آنها (خود اعضا) بود.

20. a slender form appeared in the darkness
پیکر نازک اندامی در تاریکی ظاهر شد.

21. his imaginary enemies appeared in his dreams
دشمنان خیالی او به خوابش می آمدند.

22. signs of anger appeared on her face
آثار خشم بر چهره ی او ظاهر شد.

23. signs of anxiety appeared on the mother's face
نشانه های دلواپسی در صورت مادر هویدا شد.

24. truth as it appeared to his inward sight
واقعیتی که او باطنا درک می کرد

25. the yawning pit which appeared in front of her
گودال گشاینده ای که در جلو او ظاهر شد.

26. a new spread of land appeared before our eyes
سرزمین گسترده ی جدیدی جلو چشم ما ظاهر شد.

27. from a distance those islands appeared as tiny dots
از فاصله ی دور آن جزایر همچون نقطه های کوچک دیده می شد.

28. from afar, the two buildings appeared to be telescoped into each other
از دور به نظر می رسید که آن دو ساختمان توی هم رفته اند.

29. the curtains parted and she appeared on the stage
پرده ها باز شدند و او برصحنه ظاهر شد.

30. the reflection of my face appeared on the water
بازتاب صورت من در آب ظاهر شد.

31. a scene of bloodshed and death appeared before my eyes
منظره ای از خونریزی و مرگ در نظرم ظاهر شد.

32. and an angel of the lord appeared to mary
و فرشته ی خداوند بر مریم ظاهر شد.

33. this is the first time he has appeared in class
این اولین باری است که در کلاس پیدایش شده است.

34. during shakespeare's lifetime, a corrupt version of "hamlet" appeared in print
در زمان حیات شکسپیر ویرایش تحریف شده و پر غلطی از ((هملت)) به چاپ رسید.

پیشنهاد کاربران

چاپ شدن یا منتشر شدن ( در روزنامه )
به نطر می آید
به نطر رسیدن
ظاهر شد.
به نمایش در آمد.
پدید آمد.
دیده شد.
ظاهر شدن، پدید امدن
طلوع می کرد.
به انتشار رسیدن و به چاپ رسیدن از معانی دیگر آن است
ظاهر شدن - حاضر شدن
به نظر رسیدن، دیده شدن

پدید شدن
ظاهر شدن
این کلمه در نوع جمله معنی متفاوتی داره
ظاهر شدن ، دیده شدن
ظاهر شدن ، پدیدار شدن
ظاهر شدن
به دیده می آید
ظاهر شدن
exm: he has appeared in a movie
به نظر می رسیدن
شرکت کردن
به نظر رسیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس