apparitor

/əˈpærɪtər//əˈpærɪtɔː/

معنی: چاووش، فراش، شاطر، مامور اجراء
معانی دیگر: (سابقا) افسر یا ماموری که فرمان ها و دستورات دادگاه های شرعی و قضایی را اجرا می کرد

جمله های نمونه

1. Baidu company president holds presiding apparitor concurrently plum Yan Hong expresses, the sad news of the death to this one arise suddenly feels the company to astonish and deplore.
[ترجمه گوگل]رئیس شرکت Baidu دارای رئیس هیئت مدیره همزمان آلو یان هونگ بیان می کند، خبر غم انگیز مرگ این یکی بوجود می آیند به طور ناگهانی احساس شرکت به حیرت و تاسف
[ترجمه ترگمان]رئیس شرکت Baidu که همزمان با آلو یان هنگ کنگ ریاست می کند، اظهار می دارد که خبر غم انگیز مرگ این شخص ناگهان احساس می کند شرکت به حیرت و تاسف می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bay boat is presiding apparitor tall Yi Si (Alan Joyce) express in a statement, bay boat airline ticket is booked get " able-bodied and fast restore " .
[ترجمه گوگل]قایق خلیج رئیس apparitor قد بلند یی سی (آلن جویس) اکسپرس در بیانیه، خلیج قایق بلیط هواپیما رزرو شده است دریافت "قابل بدن و سریع ترمیم"
[ترجمه ترگمان]قایق بی خلیج (آلن جویس)در یک بیانیه اظهار داشت، بلیط خطوط هوایی قایق باری می تواند \"توانا و سالم\" را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Presiding apparitor Yang Zhiyuan and current board of directors already expressed Yahoo be willing to come to an agreement with the price of every 3dollars that decline before.
[ترجمه گوگل]رئیس یانگ ژیوان و هیئت مدیره فعلی قبلاً اعلام کرده اند که یاهو مایل است با قیمت هر 3 دلاری که قبلا کاهش یافته به توافق برسد
[ترجمه ترگمان]apparitor یانگ Zhiyuan و هیات مدیره کنونی نیز قبلا اظهار داشتند که یاهو تمایل دارند با قیمت هر ۳ دلاری که در گذشته کاهش داشته است به توافق برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Times China pay is chief Bikesi says apparitor Jeff ·, company plan puts the investment focus henceforth in recreation to mix publish business to go up.
[ترجمه گوگل]تایمز چین پرداخت است رئیس Bikesi می گوید apparitor جف ·، طرح شرکت قرار می دهد تمرکز سرمایه گذاری از این پس در تفریح ​​به ترکیب کسب و کار انتشار به بالا رفتن
[ترجمه ترگمان]\"Times جف ·\"، رئیس این برنامه، می گوید: \" برنامه شرکت تمرکز سرمایه گذاری را از این به بعد در تفریحات خود قرار می دهد تا آثار منتشر کننده را با هم ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is IBM appoints new presiding apparitor formally firstly.
[ترجمه گوگل]این است که IBM ابتدا به طور رسمی رئیس جدید را منصوب می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت IBM را به طور رسمی منصوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Appoint Mr Yang Yuanqing to be presiding apparitor, will make the company is benefited greatly, because he founded our Chinese business.
[ترجمه گوگل]آقای یانگ یوان‌کینگ را به عنوان رئیس آپاریت منصوب کنید، باعث می‌شود که شرکت بسیار سودمند باشد، زیرا او تجارت چینی ما را تأسیس کرد
[ترجمه ترگمان]آقای یانگ Yuanqing می خواهد ریاست apparitor را بر عهده داشته باشد، به این دلیل که شرکت چینی ما را تاسیس کرده است، شرکت به شدت بهره مند خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Presiding apparitor Yang Zhiyuan and its management group are faced with Yahoo now greater pressure.
[ترجمه گوگل]رئیس یانگ ژیوان و گروه مدیریت آن اکنون با فشار بیشتری یاهو مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]apparitor یانگ Zhiyuan و گروه مدیریت آن با فشار بیشتری از یاهو مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the presiding apparitor that Ma Huateng is a company not just, it is the manager of the first product of the company more.
[ترجمه گوگل]و رئیس ظاهراً که ما Huateng یک شرکت است نه فقط، بلکه مدیر اولین محصول این شرکت است
[ترجمه ترگمان]و the که مادر Huateng یک شرکت است نه تنها، مدیر اولین محصول شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He says, presiding apparitor about he and apple to concern his healthy issue.
[ترجمه گوگل]او می گوید، رئیس آپارات در مورد او و اپل به مشکل سالم او رسیدگی کنند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که ریاست apparitor در مورد او و سیب وجود دارد که به مساله سالم او مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The conference by Shandong nation powerful group presiding apparitor Song Guojiang is chaired.
[ترجمه گوگل]ریاست کنفرانس توسط گروه قدرتمند کشور شاندونگ، رئیس آپاریت سونگ گوجیانگ، برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس که توسط گروه قدرتمند \"شاندونگ\" برگزار شد، ریاست این کنفرانس را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HRS presiding apparitor does not deny future to take same promotion way or strategic cooperation on Chinese market.
[ترجمه گوگل]رئیس HRS آینده را انکار نمی کند که همان راه تبلیغاتی یا همکاری استراتژیک در بازار چین را در پیش بگیرد
[ترجمه ترگمان]HRS مبتنی بر HRS، آینده را انکار نمی کند تا راه ترقی یا هم کاری استراتژیک را در بازار چین اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tecent chairman holds presiding apparitor Ma Huateng concurrently to express yesterday, company active choose buys an end, include game development and operation business.
[ترجمه گوگل]رئیس Tecent به طور همزمان رئیس ما Huateng به بیان دیروز، شرکت فعال را انتخاب کنید خرید پایان، شامل توسعه بازی و کسب و کار عملیات
[ترجمه ترگمان]رئیس Tecent به طور همزمان ریاست apparitor ماما را برعهده دارد که به صورت همزمان برای بیان اینکه شرکت فعال شرکت یک پایان را خریداری می کند، شامل توسعه بازی ها و تجارت بهره برداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Microsoft ever put forward to buy program at high price to Yahoo last year, presiding apparitor Yang Zhiyuan rejects the Ren Yahu when the result suffers.
[ترجمه گوگل]مایکروسافت سال گذشته برنامه خرید با قیمت بالا را به یاهو پیشنهاد داده است، یانگ ژیوان، رئیس، رن یاهو را رد می کند که نتیجه آن کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]میکروسافت برای خرید یک برنامه با قیمت بالا به Yahoo! در سال گذشته، apparitor یانگ Zhiyuan را در هنگام رنج کشیدن رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This week shows, it has appointed operation chief inspector the presiding apparitor that John holds the position of a company.
[ترجمه گوگل]نشان می دهد که این هفته، بازرس ارشد عملیات را منصوب کرده است که جان در سمت یک شرکت است
[ترجمه ترگمان]این هفته نشان می دهد که این هفته به عنوان بازرس ارشد عملیاتی که جان مقام یک شرکت را در دست دارد منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاووش (اسم)
apparitor

فراش (اسم)
apparitor, bed, footman, mattress, servant, lackey, wife, sergeant-at-arms, guard of the ka'beh in mecca, lacquey

شاطر (اسم)
apparitor, footman

مامور اجراء (اسم)
apparitor

انگلیسی به انگلیسی

• court magistrate (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس