apparel

/əˈperəl//əˈpærəl/

معنی: اسباب، جامه، رخت، پوشاندن، اراستن
معانی دیگر: تن پوش، لباس، (مجازی) جامه، پوشش، ملبس کردن، جامه دار کردن، آراستن، مزین کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: clothing, such as shirts, dresses, coats, and the like, esp. of a fine or decorative sort.
مترادف: array, attire, clothing, regalia
مشابه: clothes, dress, duds, finery, garb, garments, habiliments, raiment, threads, toggery, togs, vestments, wear

- This store is known for its fine men's apparel.
[ترجمه گوگل] این فروشگاه به خاطر پوشاک مردانه خوبش معروف است
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه به خاطر لباس مناسب مردان معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something that clothes or adorns.
مترادف: adornment, clothes, clothing, garments
مشابه: decoration

- It's lovely to see the trees in their brilliant autumnal apparel.
[ترجمه گوگل] دیدن درختان در لباس پاییزی درخشانشان لذت بخش است
[ترجمه ترگمان] دیدن درختانی که در لباس های زیبای پاییزی هستند بسیار دیدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: apparels, appareling, appareled
(1) تعریف: to clothe or dress.
مترادف: attire, deck out
متضاد: divest
مشابه: array, bedeck, bedizen, clothe, doll up, dress, garb, habit, outfit, rig, rig out, suit

(2) تعریف: to adorn or decorate.
مترادف: adorn, bedeck, deck out, decorate, dress, garnish, ornament, trim
مشابه: bedizen, clothe, gussy up, rig, rig out

جمله های نمونه

1. the white apparel of winter
جامه ی سپید زمستان

2. mehri entered through the door dressed in full wedding apparel
مهری ملبس به جامه ی عروسی از در وارد شد.

3. She looked lovely, despite her strange apparel.
[ترجمه سودابه] با وجود ظاهر عجیبش دوست داشتنی بنظر میرسه
|
[ترجمه گوگل]او با وجود لباس های عجیب و غریبش دوست داشتنی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با وجود لباس های عجیب و غریبی که داشت، زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apparel makes the man.
[ترجمه Yadollah Kashi] پوشش و لباس مرد نشان دهنده شخصیت اوست
|
[ترجمه گوگل]پوشاک مرد را می سازد
[ترجمه ترگمان]Apparel مرد را میسازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We sell a full range of sports apparel.
[ترجمه گوگل]ما طیف کاملی از پوشاک ورزشی را می فروشیم
[ترجمه ترگمان]ما یک مجموعه کامل از پوشاک ورزشی را می فروشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Women's apparel is offered in petite, regular, and tall models.
[ترجمه گوگل]پوشاک زنانه در مدل های کوچک، معمولی و قد بلند عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]لباس زنانه در مدل petite، مرتب و بلند عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The store sells women's and children's apparel.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه پوشاک زنانه و بچه گانه می فروشد
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه پوشاک زنان و کودکان می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the apparel industry, this is already happening.
[ترجمه گوگل]در صنعت پوشاک، این در حال حاضر اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]در صنعت پوشاک، این امر پیش از این در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This shop sells sports apparel.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه پوشاک ورزشی می فروشد
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه پوشاک ورزشی می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The $ 76 billion footwear and apparel maker has penetrated nearly every sport in which participants wear sneakers.
[ترجمه گوگل]این سازنده کفش و پوشاک 76 میلیارد دلاری تقریباً در تمام ورزش هایی که شرکت کنندگان در آن کفش های کتانی می پوشند، نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]۷۶ میلیارد دلار کفش و maker به هر ورزشی که شرکت کنندگان کفش ورزشی می پوشند نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Originally, they sold back-to-the-land products such as apparel in natural fabrics and wood-burning stoves.
[ترجمه گوگل]در اصل، آنها محصولاتی مانند پوشاک در پارچه های طبیعی و اجاق های هیزمی را می فروختند
[ترجمه ترگمان]در اصل، آن ها محصولاتی مانند پوشاک را در پارچه های طبیعی و اجاق های هیزمی به فروش می رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More often apparel is grouped by color.
[ترجمه گوگل]اغلب لباس ها بر اساس رنگ گروه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]اغلب پوشاک به وسیله رنگ گروه بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How about wearing apparel for the feet, or the things Napoleon thought about the day he died?
[ترجمه گوگل]پوشیدن لباس برای پا، یا چیزهایی که ناپلئون در مورد روز مرگش فکر می کرد، چطور؟
[ترجمه ترگمان]نحوه پوشیدن لباس برای پاها، یا چیزهایی که ناپلئون در مورد روزی که مرد، فکر می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This has led to some repatriation of the apparel industry from the Third World back to the First.
[ترجمه گوگل]این امر منجر به بازگشت برخی از صنعت پوشاک از جهان سوم به جهان اول شده است
[ترجمه ترگمان]این موضوع منجر به بازگشت صنعت پوشاک از دنیای سوم به اول شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Even retailers that had bucked the grim apparel trend all year felt the December chill.
[ترجمه گوگل]حتی خرده فروشانی که در تمام سال روند بد پوشاک را کاهش داده بودند، سردی دسامبر را احساس کردند
[ترجمه ترگمان]حتی خرده فروشان که در طول سال با گرایش پوشاک شوم مخالفت کرده بودند، سرمای دسامبر را احساس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسباب (اسم)
article, gear, apparatus, thing, implement, tool, tackle, instrument, apparel, utensil, trap, paraphernalia, appurtenance, device, engine, rigging, rig, furniture, gadget, appliance, contraption, contrivance, layout, doodad, gizmo, whigmaleerie, gismo, mounting

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

رخت (اسم)
apparel, garment, clothes, toggery

پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

اراستن (فعل)
range, blazon, habit, trim, adorn, decorate, primp, illustrate, apparel, groom, titivate, attire, bedeck, prettify, smarten, bedight, ornament, grace, brave, arrange, fettle, line, equip, array, rank, tidy, perk, deck, inlay, prim, clothe, endue, embroider, prune, stud, indue

تخصصی

[نساجی] پوشاک صنعتی

انگلیسی به انگلیسی

• clothing, garments; garb
dress; ornament, adorn
someone's apparel is the clothes that they are wearing, especially on an important occasion; a formal word.
in american english, apparel means the same as clothing.

پیشنهاد کاربران

Apparel ( noun )
لباس
Apparent ( adj )
آشکار - هویدا - واضح - مشهود - ظاهری
⚫⚫⚫
Apparel
:SYN
clothing
👈🏿 Oman’s annual inflation rate eases to 0. 7% in June
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The country’s healthcare sector also saw a price rise of 1. 28 percent, while ⭐apparel⭐ and footwear prices grew by 0. 56 percent, besides education which recorded a marginal rise of 0. 05 percent
⚫⚫⚫
Apparent
:SYN
obvious

جامه، لباس، رخت، پوشش
صنایع بافندگی
پوشاک
تن پوش

بپرس