apparatus

/ˌæpəˈrætəs//ˌæpəˈreɪtəs/

معنی: لوازم، ساز، دستگاه، ماشین، اسباب، جهاز، الت
معانی دیگر: ماشین آلات، ساز افزار، بساط، سازمان، (فیزیولژی) چند عضو بدن که کارشان به هم مربوط است، pl اسباب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: apparatus, apparatuses
(1) تعریف: a machine or group of machines designed to accomplish a specific task.
مترادف: appurtenances, device, equipment, instrument, machinery, tool
مشابه: accouterments, appliance, gadget, machine, paraphernalia, rig, system, utensil

- "The iron lung" was a name given to an apparatus that enables patients to breathe.
[ترجمه گوگل] «ریه آهنی» نامی بود که به دستگاهی داده شد که بیماران را قادر می‌سازد نفس بکشند
[ترجمه ترگمان] \"ریه آهنین\" نامی بود که به دستگاهی داده شد که بیماران را قادر به نفس کشیدن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any system, such as a political organization, that is designed to accomplish a specific purpose.
مترادف: machinery, system
مشابه: instrument, machine, organization, outfit, tool

- The leader's powerful political apparatus ensures that he remains in power.
[ترجمه گوگل] دستگاه قدرتمند سیاسی رهبر تضمین می کند که او در قدرت باقی بماند
[ترجمه ترگمان] رهبر قدرتمند سیاسی این رهبر تضمین می کند که او در قدرت باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a delicate apparatus regulates the temperature inside the space capsule
دستگاه دقیقی حرارت درون کپسول فضایی را تنظیم می کند.

2. the automatic apparatus created by the two scientists
دستگاه خودکاری که آن دو دانشمند ابداع کرده اند

3. the digestive apparatus
جهاز هاضمه (دستگاه گوارش)

4. the furnace apparatus for the central heating of this house is out of order
دستگاه گرمایش این خانه خراب شده است.

5. the government apparatus is in need of a complete overhaul
دستگاه دولت نیاز به اصلاحات اساسی دارد.

6. firefighters used a breathing apparatus to enter the burning house
ماموران آتش نشانی برای ورود به خانه ای که در حال سوختن بود از وسایل تنفسی استفاده کردند.

7. jahangir is the creator of this new apparatus
جهانگیر ابداع کننده این دستگاه جدید است.

8. The divers checked their breathing apparatus.
[ترجمه گوگل]غواصان دستگاه تنفس خود را چک کردند
[ترجمه ترگمان]غواصان دستگاه تنفس خود را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The school's audio-visual apparatus includes a new set of multi-media device.
[ترجمه گوگل]دستگاه صوتی و تصویری مدرسه شامل مجموعه جدیدی از دستگاه های چندرسانه ای است
[ترجمه ترگمان]دستگاه صوتی - تصویری مدرسه شامل یک مجموعه جدید از دستگاه چند رسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The breathing apparatus includes the nose, throat and lungs.
[ترجمه گوگل]دستگاه تنفسی شامل بینی، گلو و ریه ها می شود
[ترجمه ترگمان]دستگاه تنفس شامل بینی، گلو و ریه ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Firemen needed breathing apparatus to enter the burning house.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان برای ورود به خانه در حال سوختن به دستگاه تنفسی نیاز داشتند
[ترجمه ترگمان]Firemen به دستگاه تنفس نیاز داشت تا وارد خانه سوزان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The school's audio-visual apparatus includes a new set of multi-media device, not to mention films, records, etc.
[ترجمه گوگل]دستگاه سمعی و بصری مدرسه شامل مجموعه جدیدی از دستگاه های چندرسانه ای است که به فیلم ها، ضبط ها و غیره اشاره نمی کند
[ترجمه ترگمان]دستگاه صوتی - تصویری مدرسه شامل یک مجموعه جدید از دستگاه چند رسانه ای است، نه برای اشاره به فیلم ها، رکوردها، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A nuclear reactor is the apparatus in which atoms are split.
[ترجمه گوگل]راکتور هسته ای دستگاهی است که اتم ها در آن شکافته می شوند
[ترجمه ترگمان]رآکتور هسته ای دستگاهی است که در آن اتم ها از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Astronauts have special breathing apparatus.
[ترجمه گوگل]فضانوردان دستگاه تنفسی خاصی دارند
[ترجمه ترگمان]فضانوردان دستگاه تنفس ویژه ای دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They had a very refined apparatus.
[ترجمه گوگل]آنها دستگاه بسیار پیشرفته ای داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها وسایل very داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوازم (اسم)
accessories, gear, apparatus, fitment, service, fitting, munition, paraphernalia, rig, fixing

ساز (اسم)
order, apparatus, harmony, accoutrements, tool, musical instrument, equipment, outfit, disposition, music, materiel, arms, mouth organ

دستگاه (اسم)
apparatus, set, appurtenance, device, machine, system, machinery, plant, mechanism

ماشین (اسم)
apparatus, machine, engine, mill, automaton, motor, plant, gin, mechanism

اسباب (اسم)
article, gear, apparatus, thing, implement, tool, tackle, instrument, apparel, utensil, trap, paraphernalia, appurtenance, device, engine, rigging, rig, furniture, gadget, appliance, contraption, contrivance, layout, doodad, gizmo, whigmaleerie, gismo, mounting

جهاز (اسم)
apparatus, ship, appurtenance, system, dowry

الت (اسم)
apparatus, implement, tool, instrument, engine, organ, appliance, instrumental

تخصصی

[شیمی] دستگاه
[ریاضیات] دستگاه

انگلیسی به انگلیسی

• device; system
apparatus is the equipment which is used to do a particular job or activity.
the apparatus of an organization is its structure and method of operation.

پیشنهاد کاربران

Body's apparatus:ارگان های بدن
ساز و برگ، تجهیزات، جهاز
statistical apparatus روش های آماری
یک نوع ماسک خاص که به بهتر نفس کشیدن کمک میکند.
دستگاه، تشکیلات ِ - [ نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی، . . . ]
ابزار
تجهیزات
در زیست شناسی
Golgi apparatus دستگاه گلژی
Quiet terror : شبکه ترور
apparatus ( علوم مهندسی )
واژه مصوب: دستگاه 1
تعریف: وسیله‏ای که برای انجام کاری خاص طراحی شده باشد
ترتشکیلات
تشکیلات
vocal Apparatus
دستگاه ( اندام ) آوایی ( صوتی )
The whole apparatus of communism was already falling apart
کل دم ودستگاه/بساط نظام کمونیسم از قبل هم داشت می پاشید
Instrument
Tool
Equipment
Machine
Mechanism
Device
Hardware
2.
System
سازوکار
تجهیزات، ساز و کار، دم و دستگاه
Equipment
the apparatus used for scuba diving includes goggles, flippers, and a breathing tank
a surgeon's apparatus includes various scalpels and clamps.
Device
سازمان سیاسی
در نظریه های روانشناسی ( به ویژه نظریات کلاسیکِ فروید ) "دستگاه" ترجمه می شود. مثلا:
psychic apparatus : دستگاهِ روانی
اندامک ، ارگانل
دم ودستگاه، سازوبرگ
نهاد
دستگاه ( Judicial apparatus: دستگاه قضایی )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس