apostrophize

/əˈpɒstrəfaɪz//əˈpɒstrəfaɪz/

معنی: گریز زدن، علامت گذاشتن
معانی دیگر: (بدیع) مخاطب قرار دادن، علامت ' گذاشتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: apostrophizes, apostrophizing, apostrophized
• : تعریف: to address (a person, usu. absent, or a personified object or idea).

- He apostrophized her virtue in the sonnet.
[ترجمه گوگل] او فضیلت او را در غزل بیان کرد
[ترجمه ترگمان] و در غزل ادای فضیلت را در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to speak or write as an address to a usu. absent person or personified object or idea.

- He often apostrophizes in his class presentations.
[ترجمه گوگل] او اغلب در سخنرانی های کلاس خود آپستروفیزه می کند
[ترجمه ترگمان] او اغلب در سخنرانی ها ایراد می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گریز زدن (فعل)
apostrophize, dodge, digress, leapfrog

علامت گذاشتن (فعل)
mark, apostrophize, brand

انگلیسی به انگلیسی

• add an apostrophe, use an apostrophe; pause and speak to (person who is not present or imaginary person, thing, etc.), apostrophise

پیشنهاد کاربران

نداییدَن.
هَلاییدَن.
مورد خطاب قرار گرفتن
مورد خطاب واقع شدن
در موضع صحبت قرار گرفتن

بپرس