apostle

/əˈpɑːsl̩//əˈpɒsl̩/

معنی: رسول، فرستاده، حواری، عالیترین مرجع روحانی، پیغام بر، پیغـامبر
معانی دیگر: (معمولا با a بزرگ) حواری (هر یک از دوازده پیرو عیسی)، (بیشتر در مورد جنبش های سیاسی یا اصلاح طلبی) علمدار، سردمدار، طرفدار پر و پا قرص، نخستین مبلغ مسیحی (در هر مکان بخصوص)، هر یک از نخستین مبشرین مسیحی، مبشر، مژده آور، هر یک از دوازده مدیر کلیسای مورمن (امریکا)، پیغؤامبر، درکلیسا عالیترین مرجع روحانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: apostlehood (n.), apostleship (n.)
(1) تعریف: (sometimes cap.) one of the twelve disciples of Jesus Christ who were sent forth to spread his teachings.
مترادف: disciple
مشابه: follower, missionary

(2) تعریف: the first or most prominent Christian missionary in a country or region.
مترادف: missionary
مشابه: evangelist

(3) تعریف: a leader or prominent advocate of a religion or reform movement.
مترادف: advocate, crusader
مشابه: apologist, champion, missionary, promoter, reformer, reformist

جمله های نمونه

1. Her mother was a dedicated apostle of healthy eating.
[ترجمه گوگل]مادرش از رسولان فداکار تغذیه سالم بود
[ترجمه ترگمان]مادرش یکی از رسولان اختصاصی تغذیه سالم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here the apostle Peter affirms his belief that the Scriptures are'inspired '.
[ترجمه گوگل]در اینجا پطرس رسول اعتقاد خود را تأیید می کند که کتاب مقدس "الهام گرفته شده است"
[ترجمه ترگمان]در اینجا پطرس حواری اعتقاد خود را مبنی بر اینکه کتاب مقدس اله ام گرفته شده است تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That is an odd prescription from an apostle of efficiency: you pay your most productive farmers not to produce.
[ترجمه گوگل]این یک نسخه عجیب از یک رسول کارآمدی است: شما به کشاورزان مولد خود پول می دهید که تولید نکنند
[ترجمه ترگمان]این یک نسخه عجیب از یک پیشوای بهره وری است: شما به most کشاورز خود پول می دهید که تولید نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He might have been, like Gandhi, an apostle of passive resistance.
[ترجمه گوگل]او ممکن است مانند گاندی، رسولی از مقاومت منفعلانه باشد
[ترجمه ترگمان]می توانست مانند گاندی، یکی از حواریون مقاومت منفعل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tax collector turned apostle; he wrote the first Gospel between 60 and 90, which contains quotes from the Old Testament.
[ترجمه گوگل]باجگیر تبدیل به رسول شد او اولین انجیل را بین سال های 60 تا 90 نوشت که حاوی نقل قول هایی از عهد عتیق است
[ترجمه ترگمان]وی نخستین انجیل را بین ۶۰ تا ۹۰، که حاوی quotes از عهد قدیم است، نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That the apostle Paul thought of his letters to his churches as constituting inspired revelation to instruct all subsequent generations is unlikely.
[ترجمه گوگل]بعید است که پولس رسول در مورد نامه هایش به کلیساهایش به عنوان مکاشفه ای الهام گرفته برای آموزش تمام نسل های بعدی فکر کند
[ترجمه ترگمان]این که بولس حواری درباره نامه های خود به کلیساها به عنوان یک مکاشفه الهام بخش برای تعلیم همه نسل های بعدی فکر کرد، بعید به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most substantially, Rockefeller is attacked as an apostle of big government.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، راکفلر به عنوان یک حواری از دولت بزرگ مورد حمله قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به طور قابل توجهی راکفلر به عنوان یکی از رسولان دولت بزرگ مورد حمله قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Three things seem to concern the apostle.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سه چیز به رسول مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد سه چیز به حواری اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. James was beheaded in Jerusalem, the first apostle to be martyred.
[ترجمه گوگل]یعقوب در اورشلیم سر بریده شد، اولین رسولی که به شهادت رسید
[ترجمه ترگمان]جیمز در اورشلیم بریده شد و اولین عضو آن شهید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Apostle Paul, himself, mourned in Acts, Chapter 20, when he was departing from the Ephesian elders.
[ترجمه گوگل]پولس رسول، خود، در اعمال رسولان، فصل 20، هنگامی که از مشایخ افسسی خارج می شد، عزاداری کرد
[ترجمه ترگمان]پولس قدیس، خود، در اعمال رسولان، فصل ۲۰، هنگامی که از ریش سفیدان Ephesian دور می شد، متالم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Peter, an apostle of Jesus Christ, to the strangers dispersed through Pontus, Galatia, Cappadocia, Asia, and Bithynia, elect.
[ترجمه گوگل]پطرس، یکی از رسولان عیسی مسیح، به غریبه‌هایی که در پونتس، غلاطیه، کاپادوکیه، آسیا و بیتینیه پراکنده شده‌اند، منتخب
[ترجمه ترگمان]پطر که یکی از رسولان مسیح بود، خطاب به بیگانگان از پونتوس، Galatia، کاپادوکیا، آسیا، و بیتینیا پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It also has Messianic significance, for the Apostle Paul quotes verse 18 as referring to Jesus Christ's ascension into heaven ( prophetical interpretation).
[ترجمه گوگل]این همچنین دارای اهمیت مسیحایی است، زیرا پولس رسول آیه 18 را نقل می کند که به عروج عیسی مسیح به آسمان اشاره می کند (تفسیر نبوی)
[ترجمه ترگمان]این کتاب همچنین دارای اهمیت ویژه ای است، زیرا بولس حواری به آیه ۱۸ اشاره کرد که اشاره به صعود عیسی مسیح به بهشت دارد (تفسیر prophetical)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The apostle may be daring, but the bishop must be timid.
[ترجمه گوگل]ممکن است رسول جسارت داشته باشد، اما اسقف باید ترسو باشد
[ترجمه ترگمان]رسول شاید جسارت داشته باشد، اما اسقف باید ترسو باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In a sense, apostle Paul had a similar perspective on life.
[ترجمه گوگل]به یک معنا، پولس رسول دیدگاه مشابهی در مورد زندگی داشت
[ترجمه ترگمان]از نظر عقلی، بولس حواری دیدگاه مشابهی در مورد زندگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسول (اسم)
messenger, nuncio, apostle, prophet, presager

فرستاده (اسم)
envoy, envoi, messenger, apostle, prophet, emissary

حواری (اسم)
disciple, apostle

عالیترین مرجع روحانی (اسم)
apostle

پیغام بر (اسم)
mercury, apostle, prophet, intelligencer

پیغـامبر (اسم)
apostle

انگلیسی به انگلیسی

• one of the 12 disciples of jesus; missionary of the early christian church; one who spreads the teachings of christianity; one who advances an important cause or idea
the apostles were the followers of jesus christ who went from place to place telling people about him and trying to persuade them to become christians.
an apostle of a particular philosophy, policy, or cause is someone who strongly believes in it and works hard to promote it.

پیشنهاد کاربران

۱. حواری ۲. مبلغ ۳. رهبر. پیشوا ۴. رسول، فرستاده، پیغـامبر
مثال:
An apostle from Allah reciting impeccable scriptures
فرستاده و رسولی از سوی خدا که کتابهای آسمانی پاکیزه را تلاوت کند.
�رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً�
🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {اِپاسل} می باشد ( حرف t سایلنت است )
noun
[count]
1 : any one of the 12 men chosen by Jesus Christ to spread the Christian religion
Christ's apostles
2 : someone who believes in or supports an idea, cause, etc. — often of
apostles [=adherents, advocates] of peace and nonviolence
...
[مشاهده متن کامل]

an apostle of democracy
Apostles میشه حواریون
Primary disciples of Jesus
حَواریون ( جمع حَـواری به معنی یارِ برگزیده ) ( به انگلیسی: Apostle ) . عنوان دوازده تن از یاران و شاگردان ویژهٔ عیسی مسیح است.

علمدار
طرفدار پرو پا قرص

بپرس