apostatize

/əˈpɑːstəˌtaɪz//əˈpɒstətaɪz/

معنی: مرتد شدن، از دین برگشتن
معانی دیگر: از دین برگشته شدن، ترک مرام و عقیده کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: apostatizes, apostatizing, apostatized
• : تعریف: to become apostate.

مترادف ها

مرتد شدن (فعل)
abjure, apostatize, defect, tergiversate

از دین برگشتن (فعل)
apostatize

انگلیسی به انگلیسی

• abandon one's religion, be unfaithful to one's principles (also apostatise)

پیشنهاد کاربران

مرتد شدن، از دین برگشتن
مثال:
And had they been asked to apostatize.
سپس از آنها خواسته می شد که مرتد شده و از دین برگردند.
� ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ�

بپرس