apostasy

/əˈpɒstəsi//əˈpɒstəsi/

معنی: ارتداد، ترک عقیده، برگشتگی از دین، ترک ایین
معانی دیگر: از دین برگشتگی، ترک مذهب یا عقیده، ترک مرام، خیانت، دینگشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: apostasies
• : تعریف: abandonment of one's religion, principles, loyalties, or the like.

جمله های نمونه

1. In those days apostasy was punishable by death.
[ترجمه گوگل]در آن روزها مجازات ارتداد اعدام بود
[ترجمه ترگمان]در آن روزگار، مرگ، قابل مجازات مرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His apostasy was repulsive to the Xerox people.
[ترجمه گوگل]ارتداد او برای مردم زیراکس نفرت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]ارتداد او برای مردم زیراکس تنفر برانگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His apostasy had cost him his empire.
[ترجمه گوگل]ارتداد او به قیمت امپراطوری اش تمام شد
[ترجمه ترگمان]دین پس از ترک میدل مارچ او را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How, then, do we fight against doctrinal apostasy?
[ترجمه گوگل]پس چگونه با ارتداد اعتقادی مبارزه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]پس چگونه بر علیه ارتداد doctrinal مبارزه کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But, in chapter when we have moral apostasy, what shall we do?
[ترجمه گوگل]اما در فصلی که ارتداد اخلاقی داریم، چه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]اما در فصلی که ما ارتداد اخلاقی داریم، باید چه کار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Iran - Since the country believes apostasy is a crime, pray specifically for Muslims who convert to Christianity as they potentially face the death penalty.
[ترجمه گوگل]ایران - از آنجایی که این کشور معتقد است ارتداد یک جنایت است، به طور خاص برای مسلمانانی که به مسیحیت گرویده اند دعا کنید زیرا بالقوه با مجازات اعدام روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]ایران - از آنجا که کشور بر این باور است که ارتداد جرم است، بویژه برای مسلمانانی که به مسیحیت تبدیل می شوند، نماز می خوانند چرا که به طور بالقوه با مجازات اعدام روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you have a moral apostasy, yet the minister is not doing his work, to which book are you going to turn?
[ترجمه گوگل]اگر ارتداد اخلاقی دارید، اما وزیر کار خود را انجام نمی دهد، به کدام کتاب مراجعه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک ارتداد اخلاقی دارید، با این حال وزیر کار خود را انجام نمی دهد، و به کدام کتاب مراجعه می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apostasy often has its roots in moral failure.
[ترجمه گوگل]ارتداد اغلب ریشه در شکست اخلاقی دارد
[ترجمه ترگمان]Apostasy اغلب دارای ریشه های خود در شکست روحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But many left-wing friends never forgave his apostasy, doubtless reinforcing his inclination to keep the outside world at a safe distance.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از دوستان چپ هرگز ارتداد او را نبخشیدند و بدون شک تمایل او را برای حفظ دنیای بیرون در فاصله ای امن تقویت کردند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از دوستان جناح چپ هرگز ارتداد خود را نبخشود و بدون شک تمایل خود را به حفظ دنیای خارج از فاصله ایمن توجیه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For apostasy from God and His law cannot be the key to wisdom.
[ترجمه گوگل]زیرا ارتداد از خدا و شریعت او نمی تواند کلید حکمت باشد
[ترجمه ترگمان]برای ارتداد از خدا و قانون او نمی تواند کلید خرد کردن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a story of faithfulness amid apostasy and persecution.
[ترجمه گوگل]این داستان وفاداری در میان ارتداد و آزار و اذیت است
[ترجمه ترگمان]این یک داستان وفاداری در میان ارتداد و آزار و اذیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was looked down upon for apostasy.
[ترجمه گوگل]او را به خاطر ارتداد تحقیر می کردند
[ترجمه ترگمان]از دین و دین خود آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And yet, ultimately, such apostasy leaves me unsatisfied as well.
[ترجمه گوگل]و با این حال، در نهایت، چنین ارتدادی من را نیز ناراضی می کند
[ترجمه ترگمان]و با این حال، در نهایت، چنین ارتداد، من را به همان خوبی ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At its sternest, Islamic law prescribes the death penalty for anybody who commits “apostasy”—or abandons the faith.
[ترجمه گوگل]در شدیدترین حالت، قوانین اسلامی مجازات اعدام را برای هر کسی که مرتکب «ارتداد» شود - یا ایمان را ترک کند، تجویز می کند
[ترجمه ترگمان]در سخت ترین شرایط، قوانین اسلامی مجازات اعدام برای هر کسی که مرتکب \"ارتداد\" می شود را تعیین می کند - یا ایمان را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They include theft, adultery and fornication, wine drinking, highway banditry, apostasy to of the faith and rebellion.
[ترجمه گوگل]از جمله دزدی، زنا و زنا، شراب خواری، راهزنی بزرگراه، ارتداد از ایمان و طغیان
[ترجمه ترگمان]این افراد عبارتند از دزدی، زنای محصنه، نوشیدن شراب، نوشیدن شراب، راهزنی، ارتداد، ارتداد از ایمان و تمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتداد (اسم)
abjuration, apostasy, heresy, defection, heterodoxy, tergiversation

ترک عقیده (اسم)
abjuration, apostasy

برگشتگی از دین (اسم)
apostasy

ترک ایین (اسم)
apostasy

انگلیسی به انگلیسی

• heresy; disloyalty
someone's apostasy is the abandoning of their religious faith, political loyalties, or principles; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغییر دین قبلی
Formal disaffiliation from or abandonment or renunciation of a religion
🛡️ Apostate : برگشته از دین خود - مرتد
FORMAL COUNTABLE NOUN
someone whose beliefs have changed and who no longer 🌠 belongs to a religious or political group
...
[مشاهده متن کامل]

🌠 An apostate is one who renounces their religion
تعریف ویکی پدیا برای ارتداد :
ارتداد، در لغت به معنی بازگشت از دین و در اصطلاح حقوقی، اعلام علنی ترک یک دین میباشد.
در سال ۲۰۱۱، مسایل دینی ( اعلام ارتداد، توهین به مقدسات، نقد دین ) در ۱۰۴ کشور جهان هیچ قانونی نداشته است. اما در این سال اعلام ارتداد در ۲۰ کشور ممنوع بوده است. در این کشورها، اعلام کردن علنی ترک دین برای تبدیل شدن به خداناباور، یا تغییر دین به مذهبی دیگر، جرم است.
کشورهای زیر ارتداد را جرم می دانند:
افغانستان – غیر قانونی ( مجازات اعدام )
مجمع الجزایر قمر
مصر – غیرقانونی ( ۳ سال حبس )
ایران – غیرقانونی ( مجازات اعدام )
عراق غیرقانونی ( اعدام )
اردن – احتمالاً غیرقانونی ( جریمه، زندان، از دست دادن حضانت فرزندان، ابطال ازدواج ) . اگر چه مقامات خلاف آن را ادعا می کنند، محکومیت به جرم ارتداد در این کشور ثبت شده است.
کویت
مالزی
مالدیو
موریتانی – غیرقانونی ( اعدام اگر متهم هنوز پس از ۳ روز مرتد باشد )
مراکش –غیرقانونی ( ۱۵ سال زندان )
نیجریه
عمان
پاکستان
قطر
عربستان سعودی
سومالی
سودان
سوریه
امارات متحده عربی
یمن
ایران
در ایران، در قانون مجازات اسلامی مصوب اسفند ۱۳۷۵ هیچ تعریفی از جرم ارتداد نشده است اما این بدان معنا نیست که دادگاه های ایران نمی توانند شخص مرتد را مورد تعقیب کیفری قرار داده، مجازات کنند. دادگاه های ایران در تعقیب و رسیدگی به جرم ارتداد به اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی ایران استناد می کنند که می گوید: �قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد. �یادکرد خالی ( کمک ) گرچه حقوق دانان در مراجع قاضی به اصل ۱۶۷ در امور کیفری اختلاف نظر دارند و نظر غالب، عدم مراجعه قاضی به منابع فقهی و فتاوای معتبر در صورت عدم جرم انگاری عمل در قوانین کیفری است، اما با این وجود قانون مجازات ۱۳۹۲، مراجعه به این اصل در جرایم حدی را مورد تصریح قرار داده است.
در دین
زرتشت
در کتاب گات ها /هات ۳۱ / بند ۱۱ به صراحت این آزادی دیده می شود: �ای خداوند خرد هنگامی که در روز ازل جسم و جان آفریدی و از منش خویش نیروی اندیشه و خرد بخشیدی، زمانی که به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کار کردن و سخن گفتن و رهبری کردن عنایت فرمودی خواستی تا هر کس به دلخواه خود و با کمال آزادی خویش ( دین ) خود را برگزیند. �
یهودیت
�اگر در میان شما در یکی از دروازه هایی که خداوند عطا نموده مردی یا زنی یافت شود که خدایان غیر را عبادت کرده و بر آنها سجده نماید یعنی آفتاب یا ماه یا هر یک از عساکر آسمان که من امر نفرموده ام، آن مرد و زن را از اندرون دروازه هایت بیرون آر و سنگسارشان نما تا بمیرند. � ( تثنیه - ۱۷: ۲–۵ )
در باب دوم از سفر داوران آیه ۱۱ آمده: �و بنی اسرائیل در نظر خداوند شرارت ورزیدند و بعل ها را عبادت نمودند و یهوه خدای پدران خود را که ایشان را از زمین مصر بیرون آورده بود ترک کردند و خدایان غیر را از خدایان طوایفی که در اطراف ایشان بودند پیروی نموده آن ها را سجده کردند و خشم خداوند را برانگیختند و یهوه را ترک کرده بعل و عشتاروت را عبادت نمودند، پس خشم خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به دست تاراج کنندگان سپرد. �
بوداییسم
در بوداییسم افراد میتوانند آزادانه دین خود را بدون عواقب تغییر دهند
Apostasy ( /əˈpɒstəsi/; Greek: ἀποστασία apostas�a, "a defection or revolt" ) is the formal disaffiliation from, abandonment of, or renunciation of a religion by a person. It can also be defined within the broader context of embracing an opinion that is contrary to one's previous religious beliefs. One who undertakes apostasy is known as an apostate. Undertaking apostasy is called apostatizing ( or apostasizing – also spelled apostacizing ) . The term apostasy is used by sociologists to mean the renunciation and criticism of, or opposition to, a person's former religion, in a technical sense, with no pejorative connotation.
Occasionally, the term is also used metaphorically to refer to the renunciation of a non - religious belief or cause, such as a political party, social movement, or sports team.
Apostasy is generally not a self - definition: few former believers call themselves apostates due to the term's negative connotation.
Many religious groups and some states punish apostates; this may be the official policy of a particular religious group or it may simply be the voluntary action of its members. Such punishments may include shunning, excommunication, verbal abuse, physical violence, or even execution.

بپرس