بی حال
مشکوک
مشکوک
در فلسفه، آپوریا به معنی نوعی شک برانگیزی معمایی و حالت گیجی است که از واژه یونانی ἀπορητικός ( aporētikos ) برگرفته از ἄπορος ( aporos ) است. مفهوم آپوریا اصولاً در فلسفه یونان یافت می شود، اما در فلسفه پساساختارگرایی نیز نقشی ایفا می کند، مانند نوشته های ژاک دریدا و لوس ایریگاری، و همچنین به عنوان ابزار تحقیق در فلسفه تحلیلی است.
... [مشاهده متن کامل]
ژاک دریدا از این اصطلاح برای نشان دادن یک نقطه غیرقابل تصمیم گیری استفاده کرده است، از دید او آپوریا مکانی را مشخص می کند که در آن متن به وضوح ساختار بلاغی خود را تضعیف کرده، خود را از بین می برد یا واسازی می کند.
در فلسفه، آپوریا یک پازل فلسفی یا یک بن بست ظاهراً حل نشدنی در یک تحقیق است که اغلب در نتیجه مقدمات به همان اندازه قابل قبول و در عین حال متناقض ( یعنی یک پارادوکس ) به وجود می آید. همچنین می تواند بیانگر حالت گیج شدن، یا از دست دادن در چنین معما یا بن بست باشد.
سارا کافمن، فیلسوف پساساختارگرا فرانسوی، ترجمه این واژه را بدون در نظر گرفتن بافت تاریخی آن از زمان افلاطون، ناممکن می داند. دیالوگ های اولیه افلاطون اغلب دیالوگ های - آپورتیک - ( به یونانی: ἀπορητικός ) است، زیرا معمولاً به آپوریا ختم می شوند. در چنین گفت وگویی، سقراط از مخاطب خود درباره ماهیت یا تعریف یک مفهوم، برای مثال فضیلت یا شجاعت، سؤال می کند. سپس سقراط، از طریق آزمایشی فکری، به مخاطب خود نشان می دهد که پاسخ او رضایت بخش نیست. پس از تعدادی از چنین تلاش های ناموفق، مخاطب اعتراف می کند که در مورد مفهومی که مورد بررسی است چیزی نمی داند.
در آثار افلاطون ( 84a - c ) ، سقراط کسی را که به وضعیت آپورتیک گرفتار شده چنین توصیف می کند: این وضعیت به افراد نشان می دهد که صرفاً فکر می کنند چیزی را می دانند، در حالی که در واقع آن را نمی داند و میل به بررسی آن را در او القا می کند.
... [مشاهده متن کامل]
ژاک دریدا از این اصطلاح برای نشان دادن یک نقطه غیرقابل تصمیم گیری استفاده کرده است، از دید او آپوریا مکانی را مشخص می کند که در آن متن به وضوح ساختار بلاغی خود را تضعیف کرده، خود را از بین می برد یا واسازی می کند.
در فلسفه، آپوریا یک پازل فلسفی یا یک بن بست ظاهراً حل نشدنی در یک تحقیق است که اغلب در نتیجه مقدمات به همان اندازه قابل قبول و در عین حال متناقض ( یعنی یک پارادوکس ) به وجود می آید. همچنین می تواند بیانگر حالت گیج شدن، یا از دست دادن در چنین معما یا بن بست باشد.
سارا کافمن، فیلسوف پساساختارگرا فرانسوی، ترجمه این واژه را بدون در نظر گرفتن بافت تاریخی آن از زمان افلاطون، ناممکن می داند. دیالوگ های اولیه افلاطون اغلب دیالوگ های - آپورتیک - ( به یونانی: ἀπορητικός ) است، زیرا معمولاً به آپوریا ختم می شوند. در چنین گفت وگویی، سقراط از مخاطب خود درباره ماهیت یا تعریف یک مفهوم، برای مثال فضیلت یا شجاعت، سؤال می کند. سپس سقراط، از طریق آزمایشی فکری، به مخاطب خود نشان می دهد که پاسخ او رضایت بخش نیست. پس از تعدادی از چنین تلاش های ناموفق، مخاطب اعتراف می کند که در مورد مفهومی که مورد بررسی است چیزی نمی داند.
در آثار افلاطون ( 84a - c ) ، سقراط کسی را که به وضعیت آپورتیک گرفتار شده چنین توصیف می کند: این وضعیت به افراد نشان می دهد که صرفاً فکر می کنند چیزی را می دانند، در حالی که در واقع آن را نمی داند و میل به بررسی آن را در او القا می کند.
حیرت افزا
شک برانگیز
سرگشتگی آور