1. He was apoplectic with rage at the decision.
[ترجمه گوگل]او از این تصمیم عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]از این تصمیم دچار سکته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The colonel was apoplectic with rage.
[ترجمه گوگل]سرهنگ از شدت عصبانیت دچار افسردگی شده بود
[ترجمه ترگمان]سرهنگ دچار خشم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was apoplectic with rage/fury.
4. He became apoplectic about wasteful government spending.
[ترجمه گوگل]او نسبت به مخارج بیهوده دولت نگران شد
[ترجمه ترگمان]در مورد هزینه های دولت wasteful دچار سکته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Before you go apoplectic, hear me out.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه دچار آپپلکس شوید، صدای من را بشنوید
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه سکته کنی، صدای منو می شنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What food should apoplectic patient notice?
[ترجمه گوگل]بیمار آپپلکسی باید به چه غذایی توجه کند؟
[ترجمه ترگمان]بیمار چه غذایی باید توجه داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What symptom does apoplectic meeting have?
[ترجمه گوگل]جلسه آپوپلکتیک چه علامتی دارد؟
[ترجمه ترگمان]چرا دچار مرض فجعه شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. One of your stiff-starched apoplectic cravats.
9. My father was apoplectic when he discovered the truth.
[ترجمه گوگل]پدرم وقتی حقیقت را کشف کرد دچار افسردگی شد
[ترجمه ترگمان]پدرم داشت سکته می کرد و حقیقت را کشف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Except advocate treat ulcer of apoplectic, tetanic, scrofulous, sore swollen poison, vasomotor outside waiting for a disease, in recent years clinical practice proves.
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر عمل بالینی ثابت می کند که به جز درمان زخم های آپوپلکتیک، کزاز، اسکروفولوس، سم متورم دردناک، وازوموتور خارج از انتظار برای یک بیماری
[ترجمه ترگمان]به جز مدافع درمان زخم سکته، tetanic، استفراغ، سم ورم کرده، vasomotor خارج از انتظار برای یک بیماری، در سال های اخیر در مطب بالینی ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's enough to make them choke with apoplectic rage.
[ترجمه گوگل]کافی است آنها را از خشم آپپلکسی خفه کنیم
[ترجمه ترگمان]همین کافی است که با سکته قلبی آن ها را خفه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Had the poor man been apoplectic, he could never have recovered from his paroxysm of wrath.
[ترجمه گوگل]اگر مرد بیچاره دچار افسردگی میشد، هرگز نمیتوانست از غضب خشم خود خلاص شود
[ترجمه ترگمان]اگر پیرمرد دچار سکته شده بود، هرگز نمی توانست از خشم و غضب خود باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the midst of a sermon, he suffered an apoplectic attack and remained unconscious for the rest of his life.
[ترجمه گوگل]در میان یک خطبه، او دچار حمله آپپلکسی شد و تا پایان عمر بیهوش ماند
[ترجمه ترگمان]در وسط وعظ دچار سکته شده و تا آخر عمر بی هوش ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hurrying back to the office he found the would-be client gone and his boss apoplectic.
[ترجمه گوگل]با عجله به دفتر برگشت و متوجه شد که مشتری احتمالی رفته و رئیسش دچار افسردگی شده است
[ترجمه ترگمان]با عجله خود را به دفتر رساند و دید که مشتری در حال سکته است و رئیسش دچار سکته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Does it induce a nice warm glow, or bring on a fit of apoplectic rage?
[ترجمه گوگل]آیا درخشش گرم خوبی را القا می کند یا خشم آپپلکسی را ایجاد می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این باعث می شود که یک روشنایی گرم و خوب ایجاد کند یا از خشم سکته کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید