اسم ( noun )
حالات: apologies
حالات: apologies
• (1) تعریف: an expression of regret, as for an error or offense.
• مشابه: confession, contrition, penitence, self-reproach
• مشابه: confession, contrition, penitence, self-reproach
- The politician made an apology for his offensive remark.
[ترجمه گوگل] این سیاستمدار به دلیل اظهارات توهین آمیز خود عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان] این مرد سیاسی بهانه ای برای اظهار نظر اهانت آمیز او کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این مرد سیاسی بهانه ای برای اظهار نظر اهانت آمیز او کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I accept your apology, but you must never let this happen again.
[ترجمه N_ye] من عذر خواهی شمارا میپذیرم، اما هرگز نباید اجازه دهید این اتفاق دوباره بیوفتد|
[ترجمه گوگل] من عذر شما را می پذیرم، اما هرگز نباید اجازه دهید این اتفاق دوباره بیفتد[ترجمه ترگمان] من عذرخواهی تو رو می پذیرم ولی نباید اجازه بدی این اتفاق دوباره بیافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We all feel that she owes you an apology for what she did.
[ترجمه گوگل] همه ما احساس می کنیم که او به خاطر کاری که انجام داده یک عذرخواهی به شما بدهکار است
[ترجمه ترگمان] همه ما احساس می کنیم که اون یه عذرخواهی برای کاری که کرده بهت بدهکاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه ما احساس می کنیم که اون یه عذرخواهی برای کاری که کرده بهت بدهکاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a formal explanation and defense in speech or writing of one's actions, beliefs, or motives.
• مترادف: apologia, defense, justification
• مشابه: advocacy, argument
• مترادف: apologia, defense, justification
• مشابه: advocacy, argument
- the apology of Socrates