apology

/əˈpɑːlədʒi//əˈpɒlədʒi/

معنی: عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار
معانی دیگر: معذرت، (در نگارش یا سخن) مدافعه و توجیه رسمی (مذهب یا فلسفه یا اندیشه یا رفتار بخصوصی)، دفاعیه، پوزشگری، بد، نامرغوب، ناجور (معمولا پیش از for)، عذرخواهی رسمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: apologies
(1) تعریف: an expression of regret, as for an error or offense.
مشابه: confession, contrition, penitence, self-reproach

- The politician made an apology for his offensive remark.
[ترجمه گوگل] این سیاستمدار به دلیل اظهارات توهین آمیز خود عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان] این مرد سیاسی بهانه ای برای اظهار نظر اهانت آمیز او کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I accept your apology, but you must never let this happen again.
[ترجمه N_ye] من عذر خواهی شمارا میپذیرم، اما هرگز نباید اجازه دهید این اتفاق دوباره بیوفتد
|
[ترجمه گوگل] من عذر شما را می پذیرم، اما هرگز نباید اجازه دهید این اتفاق دوباره بیفتد
[ترجمه ترگمان] من عذرخواهی تو رو می پذیرم ولی نباید اجازه بدی این اتفاق دوباره بیافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We all feel that she owes you an apology for what she did.
[ترجمه گوگل] همه ما احساس می کنیم که او به خاطر کاری که انجام داده یک عذرخواهی به شما بدهکار است
[ترجمه ترگمان] همه ما احساس می کنیم که اون یه عذرخواهی برای کاری که کرده بهت بدهکاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a formal explanation and defense in speech or writing of one's actions, beliefs, or motives.
مترادف: apologia, defense, justification
مشابه: advocacy, argument

- the apology of Socrates
[ترجمه گوگل] عذرخواهی سقراط
[ترجمه ترگمان] عذر سقراط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his apology cleared the air
پوزش او وضع را آرام کرد.

2. the apology of socrates
دفاعیه ی سقراط

3. he jabbered an apology
او ور ور کنان پوزش خواهی کرد.

4. to overdo an apology
زیادی عذرخواهی کردن

5. what a poor apology for a meal!
چه خوراک بدی بود!

6. he is a poor apology for an actor
او هنرپیشه ی بدی است.

7. he jerked out an apology and left the room
او من من کنان پوزش خواست و اتاق را ترک کرد.

8. he was full of apology
او با تمام وجود پوزش می خواست.

9. i owe you an apology
باید از شما پوزش بخواهم.

10. please accept my humble apology
لطفا پوزش فروتنانه ی مرا بپذیرید.

11. the teacher accepted ali's apology
معلم پوزش علی را پذیرفت.

12. he muttered a few words of apology and with that he left
زیر لبی چند کلمه از روی عذر خواهی اظهار کرد و سپس رفت.

13. We received a letter of apology.
[ترجمه گوگل]نامه عذرخواهی دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان]یه نامه عذرخواهی دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She mumbled an apology and left.
[ترجمه گوگل]عذرخواهی کرد و رفت
[ترجمه ترگمان]زیر لب عذرخواهی کرد و رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She finally received an apology from the company.
[ترجمه گوگل]او در نهایت یک عذرخواهی از شرکت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]بالاخره یه عذرخواهی از شرکت دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He offered a sincere apology for his behaviour.
[ترجمه گوگل]او بابت رفتارش صمیمانه عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]از رفتار خود عذرخواهی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He bumped into someone and mumbled an apology.
[ترجمه گوگل]با کسی برخورد کرد و عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]به کسی برخورد کرد و زیر لب معذرت خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He sent a grovelling note of apology.
[ترجمه گوگل]او یک یادداشت غم انگیز عذرخواهی فرستاد
[ترجمه ترگمان] اون یه عذرخواهی پست فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She wrote a letter of apology but only under protest.
[ترجمه گوگل]او نامه عذرخواهی نوشت اما فقط در اعتراض
[ترجمه ترگمان]او نامه ای از عذرخواهی نوشت، اما فقط اعتراض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عذرخواهی (اسم)
apology

پوزش (اسم)
excuse, pardon, apology

مدافعه (اسم)
defense, apology, justification, defence

اعتذار (اسم)
apology

انگلیسی به انگلیسی

• expression of regret or sorrow; defense, justification
an apology is something that you say or write in order to tell someone that you are sorry that you have hurt them or caused trouble for them.

پیشنهاد کاربران

Please accept my apology.
- Accepted.
دفاعیه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : apologize
✅️ اسم ( noun ) : apology / apologist
✅️ صفت ( adjective ) : apologetic
✅️ قید ( adverb ) : apologetically
کلمه ی "apology" اسم یا همون ( noun ) هست و معنیش میشه ⬅ **معذرت**
و فعل یا همون ( verb ) این کلمه میشه "apologize" و معنیش میشه⬅ **معذرت خواهی**
پس معنی کلمه ی apology = معذرت😉

معذرت خداهی

بپرس