• (1)تعریف: expressing or wanting to express regret, as for an error or an offense. • مترادف: contrite, regretful, sorry • مشابه: penitent, remorseful, rueful
- When he realized the hurt he'd caused, he was apologetic.
[ترجمه آلما] وقتی متوجه آسیبی که زده بود شد، شرمسار شد.
|
[ترجمه گوگل] وقتی متوجه رنجی که به بار آورده بود، عذرخواهی کرد [ترجمه ترگمان] وقتی فهمید دردی که ایجاد کرده بود پوزش خواهانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She sent him an apologetic letter.
[ترجمه گوگل] نامه عذرخواهی برای او فرستاد [ترجمه ترگمان] برای او نامه عذرخواهی فرستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: giving a formal explanation or defense, as of actions, beliefs, or motives. • مترادف: self-defensive, self-justifying • مشابه: defending, vindicating
جمله های نمونه
1. he is apologetic about his behavior last night
او درباره ی رفتار دیشب خود پوزش می طلبد.
2. in an apologetic tone
با لحنی پوزش آمیز
3. The manager was very apologetic about everything.
[ترجمه سمیرا] مدیر در باره همه چیز شرمسار بود
|
[ترجمه گوگل]مدیر از همه چیز عذرخواهی کرد [ترجمه ترگمان]مدیر از همه چیز عذرخواهی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was so apologetic about forgetting my birthday it was almost embarrassing.
[ترجمه گوگل]او به قدری از فراموش کردن تولد من عذرخواهی کرد که تقریباً خجالت آور بود [ترجمه ترگمان]او در مورد فراموش کردن تولدم، خیلی عذر خواهانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The hospital staff were very apologetic but that couldn't really compensate.
[ترجمه گوگل]کارکنان بیمارستان بسیار عذرخواهی کردند، اما این واقعاً نمی تواند جبران کند [ترجمه ترگمان]کارکنان بیمارستان خیلی عذر خواهانه داشتند ولی واقعا این کار را نمی توانستند جبران کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They were very apologetic about the trouble they'd caused.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد مشکلی که ایجاد کرده بودند بسیار عذرخواهی کردند [ترجمه ترگمان]آن ها در مورد دردسری که ایجاد کرده بودند عذر خواهانه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She gave me an apologetic smile .
[ترجمه گوگل]لبخند معذرت خواهی به من زد [ترجمه ترگمان]او لبخند عذرخواهی به من زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Dan came in looking very apologetic.
[ترجمه گوگل]دن خیلی عذرخواهی وارد شد [ترجمه ترگمان]دن با حالتی عذر خواهانه داخل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was apologetic for taking so long.
[ترجمه گوگل]او به خاطر طولانی شدن این مدت عذرخواهی کرد [ترجمه ترگمان]از این که این همه طول کشید پوزش خواهانه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I hope she was suitably apologetic afterwards.
[ترجمه گوگل]امیدوارم بعد از آن به درستی عذرخواهی کرده باشد [ترجمه ترگمان]امیدوارم بعد از اون هم حسابی عذرخواهی کرده باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. 'Sorry,' she said, with an apologetic smile.
[ترجمه گوگل]با لبخندی عذرخواهی گفت: متاسفم [ترجمه ترگمان]با لبخندی پوزش آمیز گفت: متاسفم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Barney sounded almost apologetic.
[ترجمه گوگل]بارنی تقریباً عذرخواهی کرد [ترجمه ترگمان]بار نی تقریبا عذرخواهانه به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He spoke in an apologetic voice.
[ترجمه گوگل]با صدای عذرخواهی صحبت کرد [ترجمه ترگمان]با لحنی پوزش آمیز گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They were interrupted by an apologetic cough.
[ترجمه گوگل]سرفههای عذرخواهی آنها را قطع کرد [ترجمه ترگمان]صدای سرفه apologetic قطع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دفاعی (صفت)
apologetic, defensive, vindicative
اعتذاری (صفت)
apologetic
پوزش امیز (صفت)
apologetic
انگلیسی به انگلیسی
• sorry, regretful, remorseful; justificatory, defensive if you are apologetic, you say or show that you are sorry that you have hurt someone or caused trouble for them.
Apologetic و Apologetical هر دو صفت هستن هرچند اولی بیشتر استفاده میشه. شرمنده - پوزش طلبانه - پشیمان - متأسف - توجیه کننده - معذرت خواهانه adjective [more apologetic; most apologetic] : ... [مشاهده متن کامل]
🔴Feeling or showing regret : expressing an apology ◀️We received an apologetic letter and a full refund from the company. ◀️an apologetic smile ◀️They were apologetic about the mistake. ◀️She seemed almost apologetic about buying a new car ⬛ APOLOGETICALLY ⬛ پوزش خواهانه ◀️He smiled apologetically. ◀️“I'm sorry I'm late, ” she said apologetically. 🔴sorry, regretful, remorseful; justificatory, defensive به نظر من پشیمان یا متاسف میتونه ترجمه ی قشنگی براش باشه
ADJECTIVE پوزش آمیز - شرمسار - عذرخواه - معذرت خواه - متاسف 💠 I'm apologetic about what happens to your brother 💠 His tone was apologetic as he explained what had happened. در حالی که داشت توضیح می داد ( که ) چه اتفاقی افتاده است، لحنش پوزش آمیز بود.
[دین، فلسفه ی ادیان]: برهان آوری، حجیت، دفاع، مدافعه، توجیهی، توجیه کننده، توجیه آمیز، حجت آور توضیح: این واژه از واژه ی �آپولون� به معنای عقلانیت و خرد گرفته شده است.