apogee

/ˈæpoʊdʒiː//ˈæpəʊdʒiː/

معنی: اوج، نقطهء کمال، اعلی درجه، نقطهء اوج، ذروه
معانی دیگر: (مجازی) اوج، (نجوم و فضاشناسی - مدار ماه و ماهواره ها) دورترین فاصله از زمین، اوج (در مقابل: حضیض یا perigee)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the point in the orbit of the moon or of a man-made satellite that is farthest from the earth. (Cf. perigee.)
مشابه: extremity, limit, reach

- When the moon is at apogee, its gravitational pull is at its weakest.
[ترجمه گوگل] زمانی که ماه در اوج قرار دارد، کشش گرانشی آن در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان] زمانی که ماه در اوج خود قرار دارد کشش گرانشی آن در ضعیف ترین حالت خود قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the highest or farthest point.
مشابه: acme, apex, extremity, height, limit, peak, pinnacle, terminus, tip, top, ultimate, vertex, zenith

- At their apogee, the band was selling over a million records per year.
[ترجمه گوگل] در اوج خود، گروه بیش از یک میلیون آلبوم در سال می‌فروخت
[ترجمه ترگمان] در دوران اوج خود، گروه بیش از یک میلیون رکورد در سال به فروش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. teymour climbed from the perigee of hardship to the apogee of glory
تیمور از حضیض ذلت به اوج رفعت رسید.

2. At their apogee, the novels of Spillane claimed worldwide sales of over 180 million.
[ترجمه گوگل]در اوج خود، رمان های اسپیلین بیش از 180 میلیون فروش جهانی داشت
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، رمان های of فروش جهانی بیش از ۱۸۰ میلیون نفر را ادعا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His political career reached its apogee in the 1960s.
[ترجمه گوگل]حرفه سیاسی او در دهه 1960 به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]فعالیت سیاسی او در دهه ۱۹۶۰ به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The orbit of the artificial satellite has an apogee of 200 miles from the earth.
[ترجمه گوگل]مدار این ماهواره مصنوعی در فاصله 200 مایلی از زمین قرار دارد
[ترجمه ترگمان]مدار ماهواره مصنوعی در فاصله ۲۰۰ مایلی از زمین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At apogee its radial velocity reaches zero, so it once again has a purely horizontal velocity.
[ترجمه گوگل]در اوج سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، بنابراین یک بار دیگر سرعت کاملاً افقی دارد
[ترجمه ترگمان]در اوج سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، بنابراین یک بار دیگر دارای یک سرعت کاملا افقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crazy logic had reached the ultimate apogee of absurdity - or perhaps not quite.
[ترجمه گوگل]منطق دیوانه به اوج نهایی پوچی رسیده بود - یا شاید نه کاملاً
[ترجمه ترگمان]منطق دیوانه به نقطه نهایی پوچی رسیده بود - شاید هم نه کاملا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His longtime sailboat, named Apogee in honor of his lunar Apollo flight, is for sale.
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی قدیمی او که به افتخار پرواز آپولوی قمری او Apogee نامیده شده است، برای فروش است
[ترجمه ترگمان]قایق بادبانی قدیمی او، که به افتخار پرواز آپولو به نام (apogee)نامگذاری شده، برای فروش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apogee have made an entry into the educational market with this first high class educational game.
[ترجمه گوگل]Apogee با اولین بازی آموزشی کلاس بالا وارد بازار آموزشی شده است
[ترجمه ترگمان]apogee با این اولین بازی عالی آموزشی، ورود به بازار آموزشی را آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At any point on the ellipse between apogee and perigee a spacecraft will have both a horizontal and a radial velocity.
[ترجمه گوگل]در هر نقطه از بیضی بین اوج و حضیض یک فضاپیما دارای سرعت افقی و شعاعی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در هر نقطه از بیضی، یک سفینه فضایی دارای یک سرعت شعاعی و یک سرعت شعاعی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It reached its apogee in a 1924 speech to the Royal Society of St George.
[ترجمه گوگل]در سخنرانی سال 1924 در انجمن سلطنتی سنت جورج به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در سخنرانی ۱۹۲۴ به انجمن سلطنتی سنت جورج رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The farthest point on lunar orbit is called apogee.
[ترجمه گوگل]دورترین نقطه در مدار ماه اوج نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]آخرین نقطه در مدار ماه، دوران apogee نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Particularly well equipped are the apogee telescopes.
[ترجمه گوگل]تلسکوپ های اوج به ویژه مجهز هستند
[ترجمه ترگمان]به خصوص این تلسکوپ apogee است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. George, where is the apogee on the earth?
[ترجمه گوگل]جورج، اوج روی زمین کجاست؟
[ترجمه ترگمان]جرج، نقطه اوج کره زمین کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the case of finite thrust apogee maneuver for the geostationary satellite, the fuel consumption increases due to the long burn arc.
[ترجمه گوگل]در مورد مانور اوج رانش محدود برای ماهواره زمین ایستا، مصرف سوخت به دلیل قوس سوختگی طولانی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در مورد زمان محدود در حرکت برای ماهواره geostationary، مصرف سوخت به دلیل قوس طولانی سوخت افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوج (اسم)
acme, climax, pinnacle, culmination, zenith, top, summit, apogee, apex, tip-top, pitch, crescendo, high tide, meridian, noontide

نقطهء کمال (اسم)
acme, apogee

اعلی درجه (اسم)
summit, apogee, tip-top

نقطهء اوج (اسم)
apogee

ذروه (اسم)
pinnacle, summit, apogee, ne plus ultra

تخصصی

[برق و الکترونیک] اوج 1.دورترین نقطه در مدار بیضوی ماهواره نسبت به زمین . 2. دورترین نقطه در مسیر حرکت موشک پرتابی نسبت به زمین .
[زمین شناسی] اوج موقعیت مدارماه یا هر سیاره ای زمانی که بیشترین فاصله را با زمین دارد
[ریاضیات] اوج

انگلیسی به انگلیسی

• farthest point from earth in the moon's orbit; farthest distance, highest point

پیشنهاد کاربران

apogee ( نجوم )
واژه مصوب: اوج زمینی
تعریف: 1. دورترین نقطۀ مدار ماه یا ماهواره نسبت به‏ مرکز زمین|||2. دورترین نقطۀ مسیر ظاهری حرکت سیاره به دور زمین در الگوی زمین مرکزی|||متـ . اوج 3

بپرس