1. Aplastic anemia, severe combined immunodeficiency and hemoglobin disorders, for example, involve deficiencies of specific immune cells in the blood.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کم خونی آپلاستیک، کمبود شدید سیستم ایمنی و اختلالات هموگلوبین شامل کمبود سلول های ایمنی خاص در خون است
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic، نقص ایمنی ترکیبی شدید و اختلالات هموگلوبین، به عنوان مثال، شامل کمبود سلول های ایمنی خاص در خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic، نقص ایمنی ترکیبی شدید و اختلالات هموگلوبین، به عنوان مثال، شامل کمبود سلول های ایمنی خاص در خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Most cases of aplastic anemia are idiopathic.
[ترجمه گوگل]اکثر موارد کم خونی آپلاستیک ایدیوپاتیک هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب موارد کم خونی aplastic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب موارد کم خونی aplastic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In aplastic anemia patients ( 7 cases ) RET # decreased and HFR increased moderately.
[ترجمه گوگل]در بیماران آنمی آپلاستیک (7 مورد) RET # کاهش و HFR متوسط افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در مبتلا به کم خونی aplastic (۷ مورد)RET # کاهش یافت و HFR به طور متوسط افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مبتلا به کم خونی aplastic (۷ مورد)RET # کاهش یافت و HFR به طور متوسط افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Severe Aplastic anaemia is a rare haemopoietic stem-cell disorder that results in the decreasing of peripheral blood cells and bone marrow cell.
[ترجمه گوگل]کم خونی آپلاستیک شدید یک اختلال نادر سلول های بنیادی خون ساز است که منجر به کاهش سلول های خون محیطی و سلول های مغز استخوان می شود
[ترجمه ترگمان]کم خونی شدید بر روی کم خونی شدید یک اختلال سلول بنیادی نادر است که منجر به کاهش سلول های خونی محیطی و سلول مغز استخوان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم خونی شدید بر روی کم خونی شدید یک اختلال سلول بنیادی نادر است که منجر به کاهش سلول های خونی محیطی و سلول مغز استخوان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Professor Zhou Yongming excels in the treatment of aplastic anemia and has achieved excellent results.
[ترجمه گوگل]پروفسور ژو یونگ مینگ در درمان کم خونی آپلاستیک برتر است و به نتایج عالی دست یافته است
[ترجمه ترگمان]پروفسور ژو Yongming در درمان کم خونی aplastic برتری دارد و به نتایج عالی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پروفسور ژو Yongming در درمان کم خونی aplastic برتری دارد و به نتایج عالی دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Aplastic anemia ( anemia of bone - marrow failure ): Inadequate blood - cell formation by bone marrow.
[ترجمه گوگل]کم خونی آپلاستیک (کم خونی نارسایی مغز استخوان): تشکیل ناکافی سلول های خونی توسط مغز استخوان
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic (کم خونی در مغز استخوان مغز): تشکیل ناکافی سلول به وسیله مغز استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic (کم خونی در مغز استخوان مغز): تشکیل ناکافی سلول به وسیله مغز استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Can aplastic anemia, leukaemia effect a radical cure?
[ترجمه گوگل]آیا کم خونی آپلاستیک، لوسمی می تواند درمان ریشه ای داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا کم خونی، سرطان خون، یک درمان رادیکال است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا کم خونی، سرطان خون، یک درمان رادیکال است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An aplastic crisis may occur with parvovirus infection.
[ترجمه گوگل]یک بحران آپلاستیک ممکن است با عفونت پاروویروس رخ دهد
[ترجمه ترگمان]یک بحران aplastic ممکن است با عفونت parvovirus رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک بحران aplastic ممکن است با عفونت parvovirus رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In contrast to aplastic anemia, leukemia results in a highly cellular marrow.
[ترجمه گوگل]بر خلاف کم خونی آپلاستیک، لوسمی منجر به یک مغز بسیار سلولی می شود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با کم خونی aplastic، سرطان خون منجر به مغز بسیار سلولی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با کم خونی aplastic، سرطان خون منجر به مغز بسیار سلولی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Aplastic anemia, a disease of the bone marrow, is a rare disorder in the United States.
[ترجمه گوگل]کم خونی آپلاستیک، یک بیماری مغز استخوان، یک اختلال نادر در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic، بیماری مغز استخوان، یک اختلال نادر در ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic، بیماری مغز استخوان، یک اختلال نادر در ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Aplastic anemia is a syndrome of bone - marrow failure characterized by peripheral pancytopenia and marrow hypoplasia.
[ترجمه گوگل]کم خونی آپلاستیک یک سندرم نارسایی مغز استخوان است که با پان سیتوپنی محیطی و هیپوپلازی مغز مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic یک سندرم شکست مغز استخوان است که با pancytopenia محیطی و استخوان مغز استخوان مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم خونی Aplastic یک سندرم شکست مغز استخوان است که با pancytopenia محیطی و استخوان مغز استخوان مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. For aplastic anaemia and MDS, the therapeutic effects of CSF are definite, and its side-effects are mild.
[ترجمه گوگل]برای کم خونی آپلاستیک و MDS، اثرات درمانی CSF قطعی است و عوارض جانبی آن خفیف است
[ترجمه ترگمان]برای کم خونی aplastic و MDS، اثرات درمانی CSF ها قطعی هستند و اثرات جانبی آن ملایم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای کم خونی aplastic و MDS، اثرات درمانی CSF ها قطعی هستند و اثرات جانبی آن ملایم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She has aplastic anemia, and be strong jarred to be in a coma for long.
[ترجمه گوگل]او مبتلا به کم خونی آپلاستیک است و می تواند برای مدت طولانی در کما باشد
[ترجمه ترگمان]او کم خونی aplastic دارد و قوی خواهد بود که مدت زیادی در کما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او کم خونی aplastic دارد و قوی خواهد بود که مدت زیادی در کما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rabbit ATG for aplastic anaemia treatment: a backward step?
[ترجمه گوگل]خرگوش ATG برای درمان کم خونی آپلاستیک: یک گام به عقب؟
[ترجمه ترگمان]خرگوش ATG برای درمان کم خونی aplastic: یک قدم عقب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خرگوش ATG برای درمان کم خونی aplastic: یک قدم عقب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Neutrophilic granulocytopenia concomitant with aplastic anemia.
[ترجمه گوگل]گرانولوسیتوپنی نوتروفیل همراه با کم خونی آپلاستیک
[ترجمه ترگمان]Neutrophilic granulocytopenia با کم خونی aplastic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Neutrophilic granulocytopenia با کم خونی aplastic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید